دکتر پورجوادی که از صاحبنظران عرفان و ادب پارسی است در یادداشتی در فیسبوک به این نکته توجه داده بود که درک دینی در آغاز اسلام بسیار طبیعی بوده است و در طول قرون بتدریج ذهنی تر و مجردتر شده است. این ایده ای است که او در دو کتاب خود مفصل بحث کرده است یعنی در زبان حال و
این یادداشت خیلی خصلت وبلاگی دارد. بنابرین بهتر بود اول در سیبستان منتشر می شد. اما لینک ورود به وبلاگ را گم کرده بودم! – نشانه ای از اینکه کم به کم به این خانه سر می زنم. قبول! ولی فکر کنم با کم مشتری شدن فیسبوک دوباره وبلاگ زنده شود. من هم دارم خودم را گرم می کنم که
فهرستهای محبوب کتاب (یا کتابهای دوست داشته؛ مثل این یکی) که گهگاه منتشر می شوند هر کدام از زاویه ای به بازار کتاب برش می زنند و آثار معینی را برجسته می یابند. نه مفید است که همه کتابهای مفید را ذکر کنیم و نه ضروری. در هر کار و در هر فهرستی ناچار باید بهگزین کرد و نامزدهای والا را
قصد تحلیل عمومی انتخابات را ندارم. ولی به نظرم رسید برخی نشانه ها قابل توجه اند. شاید برخی نکته ها تازگی هم نداشته باشد اما برجستگی خود را در این انتخابات نشان داد. جامعه در حال رشد است مثل جوانی برومند. و در این مسیر یاد می گیرد و برخی نشانه های سنین پایین تر خود را به صورتی تازه
نامه جسورانه ای است. به نظرم ایستادن در برابر تحقیری که ولایت عظما دارد بر مردم تحمیل می کند از اصل انتخابات واجب تر است. دوران آقای خامنه ای به سر آمده و این را باید درست جلوی رویش گفت. این ملت روبروی شاه ایستاده است و همین روزها ایام سالگرد آن انقلاب عظیم است. تحقیرکنندگان مردم و مدعیان صغیربودن
جایزه کتاب سال با همه مشکلاتی که داشته و دارد و ملاحظاتی که در دادن جوایز و برجسته ساختن کتابها و نادیده گرفتن کتابهایی دیگر دارد، یک اتفاق مهم در حوزه کتاب در ایران است. فهرست کتابهای برنده حاوی شماری از گنجینه های تحقیقی و تالیفی فارسی است. از جمله کتاب گرانقدر فهرست ترجمه های فارسی (شماره ۱ در فهرستی
سال گذشته یکی از کارهایی که چندماهی مشغول آن بودم ترجمه کتابی بود در باره مدیریت سازمانهای غیردولتی محلی. این کتاب از امهات کتابهای این حوزه است که بر اساس تجربه طولانی نوشته شده و افراد متعددی در تولید آن نقش داشته اند. ترجمه در آغاز از این بابت که هیچ نسبتی با کارهای نظری و زبانی و ادبی یا
در ماه جولای در مطلبی با عنوان ویترین کتاب در ۱۲۰ سال پیش در راهک اعلانی قدیمی از فروش کتاب در ۱۲۷۵ شمسی منتشر کردم و آنجا یادآور شدم که این اعلان از جهات مختلف ارزش تحلیل دارد. در مطلب زیر کوشیده ام برشهایی از موضوع را در چارچوب بحث تاریخ کتاب معاصر بررسی کنم. مجموعا حدود ۱۷۰ عنوان کتاب در این اعلان عرضه
رابعه بلخی از پیشاهنگان شعر فارسی است. هم عصر رودکی. شاعر شهید. زنی که عطار می گوید هر چه رودکی می گفت رابعه بهتر از آن را به استاد جواب می داد به شعر. رابعه عاشق بود. عاشق غلامی نکوروی و سرودخوان به نام بکتاش. رودکی سخن رابعه و داستان عشق او را به دربار سامانی برد و به گوش
اسدالله علی محمدی[۱] مدتی این مثنوی تاخیر شد نزدیک به شش ماهی است که از آخرین گفتگویم با بلاگرها میگذرد. دراین مدت دوستان عزیزم چه در اینجا و چه از طریق ایمیل میپرسیدند: «چرا گفتگوها را ادامه نمیدهم؟» ضمن سپاس از توجه این عزیزان باید بگویم وقفه در مصاحبهها بیشتر به خاطر گرفتاریهای شخصیام بوده و نه چیز دیگر، از
جامعه مدنی؛ گفتارها، زمینه ها و تجربه ها نوشته کاظم علمداری واشنگتن: آموزشکده توانا، ۲۰۱۵ کتاب جامعه مدنی؛ گفتارها، زمینه ها و تجربه ها نوشته دکتر کاظم علمداری روز ۲۹ سپتامبر به صورت آنلاین رونمایی شد. مولف محترم و من یک ساعتی در باره کتاب صحبت کردیم. در این کتاب من نقش ویراستار داشته ام. نکاتی که در مجلس رونمایی گفتم و
وقتی توافق اولیه بین ایران و کشورهای عضو شورای امنیت به اضافه آلمان به دست آمد من نوشتن یادداشتی را شروع کردم که زلزله ای در رسانه های فارسی خارج از ایران را پیش بینی می کرد. آن یادداشت را که مروری بر تعطیلی رسانه ها بعد از جنگ جهانی دوم تا امروز بود نیمه تمام رها کردم تا اطمینان
یادگیری دوری است. یعنی هر از چندی باید کسی تذکری بدهد. یادآوری کند. به یادآوردن بخش مهمی از دانش است و البته به یاد داشتن و به یاد سپردن! تا در برابر فراموشی بایستیم. ما در معرض فراموشی هستیم. یادآوری وقتی فراموشی دارد چیره می شود ضروری است. برای این کار گاهی مقاله ای لازم است گاهی کتابی یا فیلمی
وبلاگستان ۱۵ سال بعد از تاسیس بی شباهت به شهر دیترویت نیست! همان شهر معروف آمریکا که در ساخت خودرو پیشتاز بود اما بعد از بحران اقتصادی ورشکسته شد. دیترویت منزلگاه و مسقط الراس کارخانه های بزرگ اتومبیل سازی بود. ولی امروز به طاق کسری شبیه شده است. دیشب در برنامه به عبارت دیگر، عنایت فانی با اسماعیل نوری علا
تاریخ جامع ایران بدون تردید بزرگترین پروژه تحقیق در تاریخ ایران است که به پایان رسیده و منتشر شده است. تاریخ جامع ایران بدون تردید بزرگترین مجموعه کتاب جدی و سنگین آکادمیک و دانشورانه است که در تاریخ معاصر و بعد از رواج چاپ در ایران منتشر می شود. تاریخ جامع ایران یکی از سریعترین پروژه های بزرگ تحقیقی در تاریخ ایران و شاید منطقه است که در عرض
این گفتگوی شرق با تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی را خوانده اید؟ این گفتگو یک شاهکار تمام عیار است. هم جسارت شرق ستودنی است و هم منظر پرسشگر و هم البته درایت و نگاه کلان استاد ارمکی. کمتر پیش می آید که بتوانی در یک گفتگو/مطلب دنیایی حرف در باره سیاست فرهنگی جمهوری ولایی پیدا کنی. و این مطلب
به شهادت تاریخی که در آن زندگی کرده ایم و به شهادت تاریخ معاصری که مستقیم بر زندگی ما و نسل پدران و مادران ما تاثیر گذاشته باید گفت که هر دوره زیر نگین مغالطه ای عظیم زیسته است! درک تاریخ همچون کشف زنجیره مغالطات درک متعارفی نیست. نگریستن خطاپوش هم نیست. اما افشاگری هم نیست. درک ذهن آدمی است
آن اپل باوم نویسنده چیره دستی در گزارش تاریخ است. من توفیق داشتم که فصلهایی از کتاب نفیس او را در باره استالینیسم در اروپای شرقی ترجمه کنم که این روزها آموزشکده توانا منتشر کرده است. او از سال آخر جنگ شروع می کند و تا سه سالی پس از مرگ استالین جریان زندگی و فرهنگ و سیاست را در
مدتی است می خواسته ام این یادداشت را بنویسم. فکر می کردم چقدر خوب می شود که مثلا دایره المعارف بزرگ اسلامی در پایان هر جلد مدخل ها را به ترتیب سال هم مرتب کند و به صورت نمایه ارائه دهد. کار نمایه پردازی دانشنامه ها کاری از یک طرف ساده و از چند طرف پیچیده است. فرصت نوشتن مقاله
نوروز یکی از بهترین سنت های ایران زمین با قابلیت تجدد است. یعنی از آن سنتهایی است که نه تنها مدرن شدنی است بلکه جوهر پیوند ما با مفاهیم مدرن است. یکی از مرکزی ترین مفاهیم مدرن "همزیستی" است. و برای ما یکی از سنتی ترین رسم هامان همزیستی است. نوروز مظهر این سنت دیرپا و نوشونده و متجدد است.
آتش یکی از سیاسی ترین مفاهیم فرهنگ ایرانی است. به دلیل پیشینه بزرگداشت آتش در میان ایرانیان، بعد از اسلام آتش در مرکز بسیاری از سوءتفاهمات قرار داشته است. ساده ترین آن آتش پرست خوانده شدن ایرانیان است. آتش مثل بسیار از سازه های فرهنگ و اندیشه ایرانی کم شناخته است اگر نگوییم ناشناخته. در آستانه نوروز امسال ویدئویی دیدم
داریوش محمدپور رفیق ملکوتی ما و مدیر حلقه ملکوت امروز تذکر داد که دوازده سالی از آغاز کار این حلقه می گذرد. یادم افتاد که سالها پیش این مطلب را برای خردنامه همشهری و به خواستاری محمود فرجامی نوشته بودم و هرگز منتشر نشد. جستم و یافتم اش. فکر کردم به این مناسبت یادی بکنیم از ملکوت و حال و