ماه دزدیده
زیر چادر شب
عشق می بازد
تن سپیدش به نقره می زند
لبانش کبود
از آتشی سرد
چل گیس بافته
بر سرین اش می لغزد
به زیر ابر بارانی
پنهان می شود
تن سپیدش اما هنوز
پیداست
باد با هوس بر تن چادر
دست می کشد
و سوت می زند
زیر ستاره ها
صدایی نیست
مگر ترانه بوسه و
بارانی که اینک خواهد بارید
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و