نظام تصلب یافته
اتفاقی که افتاده است این است که در طی شش ماه طومار ادعاهای مختلف نظام مقدس در هم پیچیده شده است. تمام آن ادعاها که سی سال آن را به کار برده و توسعه داده و خود را با آن توجیه کرده است یک به یک بر باد رفته و مصداق هبائا متثورا شده است. به زبان دیگر در این شش ماهه نظام مقدس مرتب ما را شگفت زده کرده است زیرا کارهایی کرده که از قرار اصلا نباید از او سر می زده است. هتک حرمت زنان و مردان در زندان نمونه روشن آن است. در واقع نظام مقدس در این شش ماه مرتب با آن مساله دوره جنگ روبرو شده که بالاخره باید موشک زد یا نزد. و مثل جنگ که سرانجام تصمیم گرفت فارغ از اینکه موشک جان مسلمانان بیگناه را در کشور همسایه به خطر می اندازد باید آن را به کار گرفت، در طول این دوره هم مرتب همان تصمیم را تکرار کرده است. بیگناهان هتک شوند و مصدوم شوند و زندان شوند و به مردم مسلمان وهن وارد شود و زن مسلمه هتک حیثیت شود اینها همه جایز است زیرا جنگ است. آن یکی جنگ سخت بود این یکی جنگ نرم. این با منطق نظامی افسران ولایت نیز جورتر است. اینهمه سخن از جنگ و جنگ و انواع و اقسام آن گفتن هیچ معنایی ندارد جز اینکه صاحب سخن نظامی است و دیدش دید نظامیان است و در اتاق فکرش نظامیان نشسته اند.
اتفاقی که در تاسوعا و عاشورا افتاد اوج برهنگی نظام است. نظامی که برای پاره کردن عکس خمینی اشک تمساح می ریخت وقت حمله به حسینیه جماران هیچ تردیدی به خود راه نداد. نظام وقتی لازم باشد برای یک عکس یقه درانی می کند و پرونده سازی می کند اما اگر خودش و نیروهای اش به معبد قدرت رهبر انقلاب اش حمله کرد خم به ابرو نمی آورد. بنابرین اینکه به قول دوست نازنین ما دیگر نمی توان پشت تمثال امام موضع گرفت (+) اگر از این زوایه نگریسته شود طور دیگری دیده خواهد شد. مساله اصلا این نیست. یا باشد هم این اهمیت اصلی ان نیست. اهمیت اساسی حمله به حسینیه جماران باز شدن مشت نظام مقدس است. اوراق شدن کتاب مدعیات او ست.
اما عاشورا که امروز بود شکستن حرمت مقدس ترین روز شیعه به دست تنها حکومت مدعی شیعیگری در جهان اسلامی را شاهد بود. تمام رذایل نظام امروز آشکار بود. این بزرگترین دستاورد جنبش سبز و عاشورای سبز است. اگر دیروز نظام مقدس با حمله اش به جماران بنیان سیاسی خود را تمام و کمال نفی کرد امروز دار و ندار دینی و شیعیگری اش را به باد داد. در تاریخ نزدیک کسی به یاد ندارد عاشورا چنین بی حرمت شده باشد. عاشورا در فرهنگ ما تعریف و کارکرد خاصی داشته است که حاکمی را یارای دست زدن به ترکیب آن نبوده و همین را هم کروبی در پیام نیمه شب خود (+) بروشنی بازگفت که حتی شاه در برخورد با شورش هواداران خمینی عاشورا را حرمت کرد. راه دور نرویم. همین نظام جمهوری اسلامی با راهپیمایی عظیم عاشورا در نظام شاهنشاهی (+) به پیروزی معنوی دست یافت. حرمت عاشورا و عزاداری حسین مثل بست نشینی در حرم امامان است. همانطور که کسی نمی تواند بست را بشکند نمی تواند از گردآمدن مردمان در عزای حسین در عاشورا جلوگیری کند. این مقایسه از این باب اهمیت دارد که ولو حکومت قائل باشد که مردمی که جمع می ایند بحق نیستند باز هم نمی تواند ایشان را بازدارد چنانکه در بست نشینی هم اگر کسی که به بست پناه پرده مجرم هم باشد نمی توان او را از بست بیرون کشید.
*بخشی از پرده عاشورای ۸۸ کار مانا نیستانی