بازی جمع کردن انبوه مردم یک بازی قدیمی جمهوری اسلامی است و آن را خوب بلد است. اما اگر دیروزه روشن نبود امروزه روشن شده است که فکر جمهوری اسلامی شبیه والدین سنتی است که از میان چند فرزند خود یکی را سوگلی می کردند. همه توجه شان به او بود. همه آرزوهاشان را به او می بستند. همه حمایت شان را از او می کردند. به این امید که در پیری دستگیرشان شود یا از بی پناهی نجات شان دهد. یا ماخوذ به حیا شود و چون محبت بیشتری دیده مخالفت کمتری بکند و به جان والدین نازنین غر نزند. نوعی سرمایه گذاری بود. یا اصلا بینش بود. قرار نبود همه فرزندان یکسان باشند. و نبودند. مساله یکسان دیدن فرزندان غیرممکن و بی معنا بود.
جمهوری اسلامی از روز اول یک عکس خانوادگی بزرگ بوده است که هر روز گوشه ای از آن را که فرزند ناخلفی ایستاده بوده کنده یا سیاه کرده و محو کرده و انکار کرده است. مثل قدیمی ها که مثلا دختر را اصلا جزو شمار بچه ها حساب نمی کردند. می پرسیدی چند تا بچه داری می گفت سه تا. معلوم می شد ۶ تا ست اما فقط ۳ تایش پسر است. همان سه تا گفته می شد. داشتن دختر شرم آور بود. نبود هم افتخار نبود. جمهوری اسلامی سال به سال فرزندی از فرزندان انقلاب را عاق کرده است و داغ کرده است. برای جمهوری اسلامی تنها کسانی وجود دارند که به مرکز قدرت نزدیک باشند و او را تایید کنند. از این بابت جمهوری اسلامی نظامی کاملا پدرسالار است. و این هفت ماه اخیر آن را کاملا آشکار و عریان کرده است.
انکار دیگری است که موجب می شود مردم فقط «مردم موافق با ما» باشند. موافقت با پدر است که به ما هویت می دهد. مخالفت با پدر شما را از مردمی می اندازد. در نتیجه حتما می شوید فتنه گر و اراذل ناس و بی دین و آلت دست اسرائیل و موساد و آمریکا و انگلیس خبیث. حتما این رسانه هایی که در غیاب یک رسانه ملی و غیرحزبی خبرهای شما را پوشش می دهند می شوند خط دهنده به شما. اصلا همین رسانه ها هستند که مشکل اصلی اند و گرنه پدر، خوب می داند چگونه فرزندانش را بدرد و خفه کند و این حق او ست و کسی را نرسد به او چون و چرا کند و نه فقط به او که به پلیس او و وکیل او و سفیر و نماینده او. مشکل رسانه است که مزاحم پدر می شود. این رسانه های بی پدر.