ما در همه چیزمان گویا وضعی بینابین داریم. این مهم است. مهم از آن جهت که ما معمولا گرایش به آن داریم که خود را به یکی از دو سمت یا سمتهایی که ما ترکیب آنها هستیم تقلیل دهیم. به همین دلیل به ارزیابی های ناتمام و نادرست می رسیم. تاکید بر شناخت آنچه ما هستیم کاملا حیاتی است. امروز وقتی این مقاله را در سایت امروز دیدم دریافت آن را از موقعیت خاص سیاسی ایران راهگشا یافتم: ما نظامی مبتنی بر دموکراسی نیستیم اما دیکتاتوری هم نداریم. من این نوع نگاه را نگاهی بر پایه دریافت بومی می بینم. این نوع دریافت از نظر من بسیار قابل اتکاتر از دریافت های محققان و تحلیل گران غربی است که از دور دستی بر آتش دارند. مدلهای شناخت جوامع در غرب دست کم آنچه که به رسانه ها راه می یابد و در تحلیلهای روزنامه نگاران دنبال می شود و فضای عمومی را در جهان غرب می سازد کاملا کلیشه ای است.
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و