شالوده اسلامی سکولاریسم ترکیه
نه تنها در اندک نوشتههای فارسی که حتا در بیشتر آثاری که به زبانهای فرنگی درباره تکوین ترکیه مدرن نگاشته شدهاند، پیکربندی ترکیه مدرن بر پایه اندیشه سکولاریسم و حذف دین از سامانگیری سیاسی و اجتماعی جامعه بازنموده شده است. ادعای اصلی این کتاب*، درست خلاف آن است.
نویسنده استدلال میکند که طرح سکولاریستی کمال آتاتورک، بنیانگذار ترکیه نوین – در فاصله دو جنگ جهانی – نتوانست دین را یکسره از قلمرو عمومی بیرون براند و هویت ترکی را به دور از درونمایهای دینی بسازد.
در کتاب اسلام، سکولاریسم و ناسیونالیسم در ترکیه، نویسنده با بررسی منابع، متون و اسناد تاریخی برجا مانده به ویژه از دهه سوم سده بیستم نشان میدهد که چگونه «نظام ملت» در دوره عثمانی – که به واقع به مفهوم «امت و جماعت» بود – هرگز به تمامی از میان نرفت و از آغاز شکلگیری ترکیه نوین در قالب قوانین و نظام حقوقی- سیاسی بازتولید شد و در معنادادن به ناسیونالیسم و هویت ملی ترکی نقشی بنیادی و ماندگار بازی کرد.
دین عنصر قومی ترکها و یونانیها
در ترکیهای که آتاتورک بنیان نهاد، مفهوم ترک بودن بر شالوده اسلام بنا شد. از نظر دولت نوپای ترکیه در آن دوران، همه مسلمانان از جمله کردها، ترک به شمار میرفتند و دولت سیاستهایی اعمال میکرد تا همه مسلمانان فارغ از نژاد و قومیت احساس تعلق به «ملت ترک» داشته باشند.
همچنین، دولت، گرچه مسیحیان ترکیه را شهروندان این کشور قلمداد میکرد، لزوماً به آنها به چشم اعضای ملت ترک نمینگریست.
براین اساس، به رغم پیدایش دولت سکولار و عرفی و نیز ناسیونالیسم غیرمذهبی در میانه دو جنگ، میراث برجامانده از عهد عثمانی و «نظام ملت» موجب شد دین ابزار اصلی شکل دادن به هویت در ترکیه مدرن بماند.
در یونان آن دوران نیز، یونانی بودن یا تعلق داشتن به ملت یونان با عضویت در «ملت مسیحی ارتدکس عثمانی» تعریف شد و بدین جا انجامید که بلغاریان، مقدونیها و آلبانیاییهای ارتدکس را نیز یونانی انگاشته میشدند.
ناسیونالیزاسیون یا ملتسازی از راه دین، بر نیروی سازگاری و تطابق «نظام ملت» و هویتهای قومی –مذهبی با شرایط تازه در ترکیه مدرن تکیه کرد.
مسیحیان و یهودیان بیرون از ملت ترک
کتاب اسلام، سکولاریسم و ناسیونالیسم در ترکیه نشان میدهد که حتا در ناسیونالیسم ترکیه امروز، مسیحیان بیرون از ملت ترکیه به شمار میروند؛ زیرا در عهد عثمانی جزوی از امت مسلمان نبودهاند.
براین بنیاد، گرچه آنان در مقام شهروند ترکیه به رسمیت شناخته میشوند، از به دست گرفتن منصبهای بالای نظامی، اداری و سیاسی – بر پایه قوانین ترکیه سکولار- همچنان محروماند.
یهودیان در قیاس با مسیحیان در ترکیه وضعیت بهتری دارند؛ با آنکه ایستار دولت ترکیه در برابر آنان سرراست و تهی از ابهام نیست.
به نوشته آقای کاگاپتای، از نظر تاریخی میان ترکان و یهودیان همواره روابط نیکویی برقرار بوده و زمینه یهودیستیزی در ترکیه وجود نداشته است.
به ویژه در دوران میانه دو جنگ بزرگ که در کشورهای اروپایی آتش یهودیستیزی افروخته بود و یهودیان با دیواری ستبر از غیریهودیان جدا میشدند، در ترکیه زیر رهبری کمال آتاتورک چنین تمایز و تبعیضی نبود.
با این حال، از آنجا که زبان و میراث عثمانی «نظام ملت» عناصر سازنده مفهوم ترک بودن شدند، یهودیان – که پارهای از امت مسلمان نبودند یا به ترکی سخن نمیگفتند – همواره در حاشیه جامعه و ملت ترک باقی ماندند.
اسلام شریعت و اسلام هویت
از سوی دیگر، در ترکیه میان دو گونه اسلام، اسلام در مقام دین و اسلام در مقام هویت، تعارض و تنش وجود دارد؛ زیرا فرایند سکولاریزاسیون و ناسیونالیزاسیون (عرفیسازی و ملتسازی ) در تعامل و دادوستد با یکدیگر پیش رفتهاند و دین اسلام در شکل دادن به هویت ملی اثری عمیق نهاده است.
در این راستا دین در مقام هویت ملی که سرشتی سکولار دارد در قلمرو عمومی نیرومندانه حضور دارد، اما دین در مقام ایمان و اعتقاد مذهبی و آیین و شعایر و شریعت با نهاد و نظام سیاسی و اجتماعی سکولار و عرفی کشور سازگار نیست و در نتیجه بیرون از قلمرو عمومی نگاه داشته میشود.
* Cagaptay, Soner, Islam, Secularism, and Nationalism in Modern Turkey, who is Turk? Routledge, 2005
——————
کوتاه شده از معرفی مهدی خلجی از کتاب