سوی دیگر اخلاق ابتذال

این گزارش که خانم رهبر ـ یکی از نمایندگان مجلس ـ آن را اعلام کرده، اولا یک دروغ بسیار بزرگ دارد. گفته‌اند از میان ۱۰۷ هزار و ۳۲۱ کتاب منتشرشده در این دوران، ۶۵۹ کتاب به صورت رندوم انتخاب و بررسی شده‌اند. پشت سرش گفته‌اند از این ۶۹۵ کتاب بیش از ۸۰درصد آثار داستانی بوده‌اند!

یا من معنی رندوم را نمی‌دانم دقیقا چیست یا این که واقعیت این بوده که از بین ۱۰۷هزار کتاب، کارمند دون‌پایه‌ای که مسئول رندوم‌(!) بوده، ماشین رندومش فقط روی آثار داستانی عمل می‌کرده و در مورد انبوه چند برابر کتاب‌های غیرداستانی دچار ضعف دید و ضعف رندوم بوده! اگر به جز آثار داستانی، به موضوعات انتخابی دیگر این کمیته ـ مثل زنان، ترانه‌های خارجی و ترانه‌های ایرانی ـ توجه کنید، می‌فهمید که قصد اولیه بررسی همه‌ی کتاب‌هایی بوده که فقط همین چند موضوع را شامل می‌شوند و سهم ادبیات داستانی در این میان بالای ۸۰درصد بوده است.

به تعبیر دیگر نمایندگان مجلس یکراست رفته‌اند سراغ آثاری که از نظر موضوعی و شمارگان، سهم اندکی نسبت به کل کتاب‌های چاپ‌شده دارند و چون دلیلی ندارد که ایشان لزوما با شیء بی‌مصرفی به اسم کتاب آشنا باشند، قاعدتا چندنفری از گروه فشار فضای نشر و ادبیات ایران را برای دست‌چین کردن کتاب‌ها استخدام کرده‌اند که لاجرم نتیجه‌اش از قبل معلوم باشد. بنابراین نتیجه می‌گیریم که نمایندگان مجلس خود را وکیل همه‌ی مردم ـ از جمله نویسندگان ایران ـ نمی‌دانند. مبارک است!

نکته‌ی دیگر فرایند مطالعه، بررسی و ارزیابی این ۶۵۹ کتاب است. کاملا روشن است که خانم رهبر و همکارانش نه فرصتش را دارند و نه سواد ادبی‌شان آن‌قدر است که بتوانند این آثار را هم بخوانند و هم ارزیابی کنند. بنابراین ناچار بوده‌اند گروهی را استخدام کنند که این کار را برای‌شان انجام دهد. و وقتی سیستم «رندوم»‌شان این‌قدر دقیق و نکته‌سنج است، می‌شود نتیجه گرفت که همان چند نفر مسئول «رندوم»، هم کتاب‌ها را رندومیده‌اند و هم ارزیابی‌شان را به گزارش‌شان سنجاق کرده‌اند. حقوقی که از خانه‌ی ملت گرفته‌اند نوش جان‌شان!

یکی دو ماه پیش در جشنواره‌ بین‌المللی کاریکاتور بود به گمانم که صفار هرندی رفته بود برای بازدید. حین گپ‌وگفت با حاضران، کاریکاتوریستی خارجی تند تند داشت طرح چهره‌ی او را قلمی می‌کرد. حاصل کار را نشانش داد. آقای وزیر خندید و گفت: “آدم‌ها هزار رو دارند، این هم یکی از روهای من است که شما آن را کشیده‌اید.” صداقت ناخواسته‌اش در گفتن این جمله تحسین‌انگیز بود.

این بخش از گزارش خانم رهبر را هم بخوانید تا ـ چشم‌تان کور ـ خیال‌تان ناراحت‌تر شود: “در طرح بررسی کتاب‌های منتشرشده «اطلاعات کاملی از نام ناشران، نویسندگان و مترجمان» تهیه شده و به صورت ضمیمه‌ی گزارش تقدیم کمیسیون شده است.” باز هم مبارک است!

*بخشهایی از نوشته خوابگرد ؛عنوان از سیبستان

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن