Search
Close this search box.

انقلاب بوسه و گل

عکسهای انقلاب را نگاه می کنم و می بینم طاقت دیدن شان را ندارم. عکسها مرا منقلب می کند. می خواستم چند کلمه ای در باره نشانه شناسی این عکسها بنویسم. می نویسم. اما ناتمام و گذرا. شاید کسی پیدا شد که بنویسد. شاید هم کسی نوشته است و من بی خبرم. اما این کاری واجب است. این عکسها بخشی از تاریخ ما و هویت ما را ثبت کرده اند که هرگز ثبت دیداری نشده بوده است.

گردشی کوتاه در عکسها به نمونه همین دو مجموعه ای که در زمانه لینک داده ایم (اینجا و اینجا) نکته های قابل تاملی را نشان می دهد: تسلط فضای درهم شکستن و در هم ریختن و ازدحام و اسلحه. نه بهتر است طور دیگری بگویم. اصلا فکر می کنم هر مجموعه عکسی خودش هم دارای نشانه های خاصی است. مثلا اگر دید عکاس چپ انقلابی بوده حتما عکسها پر از سلاح بدستان و سنگر و مبارزه مسلحانه است و اگر دید مذهبی داشته عالم دیگری را نشان می دهد که در آن روحانیت و معنویت منتسب به آن برجسته است. اما فعلا نمی خواهم در باره نشانه شناسی کارهای عکاسان حرف برنم. سعی می کنم کوتاه شماری از نشانه های اصلی را مرور کنم:

شماری از عکسها پلاکارد و نوشته ای دارند در دست یا در مقابل جمعیت تظاهرات کننده. نقش پلاکارد چیست؟ بحث نشده. اما فعلا به چشم من می رسد که پلاکارد نقش زیرنویس فیلم را بازی می کند. عکس جمعیت بدون پلاکارد صامت است. پلاکارد آن را گویا می کند. گاهی هم رسانه خبری است که مثلا شاه رفت و امام آمد و چه و چه. مرگ و زنده بادهای انقلابی. اما محتوا را فعلا کاری ندارم.

آدمها و ادمها و انبوه و سیل آدمها. این یکی از مهمترین شاخصه های گروهی از عکسهاست. انقلاب ایران وافعا با حرکت رودخانه ای بزرگ از آدمها تحقق یافت. شماری از این عکسها بسیار با معناست. مثل این یکی که عکس آقای خمینی مثل مهر بر کارت پستال زده شده تا نشان دهد که کدام مردم را می بینیم و چه عقیده و رهبری دارند:


در میان عکسها زنان چادری هم بسیار ند. و در آن میان زنان بچه به بغل هم کم نیستند. نشانه ای از طبقات متوسط سنتی و مذهبی. نشانه ای از بیرون ریختن زنان خانه نشین. یک چرخش اساسی در جامعه سنتی ایران که بعد از انقلاب بسیاری از همین زنان را وارد عرصه اجتماعی کرد.

ازدحام ازدحام و جمعیت. یعنی مردم همه هستند. انقلابی واقعی در جریان است. یک نمونه می دهم:

و بعد عکسهای ورود آقای خمینی در فرودگاه و بهشت زهرا. این عکسها نشانه همه حوادث بعدی را در خود دارند. لابد یادتان هست که چگونه عکس کسانی که بعدا از رهبری جدا شدند از این دست تصاویر هم حذف شد؟ این عکسها نشان از دوستان و یاران نزدیک او در آن هنگام و بعدا شماری از مقامات ارشد انقلاب است.

و بعد مجسمه های فروافتاده شاه است. عکسهایی که نشانه خوبی برای پیامی هستند که منتقل می کنند: پایان یک دوره سیاسی. سقوط رژیمی که به صورت عینی تصویر شده است با سقوط مجسمه رهبرش از بالا به زیر.

پولهای پاره شده هم همین بی اعتباری را نشان می دهد. شاه اعتبار ندارد. پولش هم ندارد. فتامل.

سربازانی که بر روی تانک و کامیون های خود نشسته اند و پلاکاردی دارند یا عکسی از رهبر انقلاب و مردم سیویل و غیرنظامی در کنار آنها نشسته اند. نشانی از تسلیم به انقلاب.

عکسهای انقلاب ساده و گویایند. برخی هم پیچیده تر. این عکس را نشانه چه بدانیم؟

بر سر میله ها و تیرآهن های ساختمانی نیمه تمام نشستن. عشق حضور. عشق تماشا. انقلاب همچون بازی. انقلاب بازی. بریم تماشا. چیزی دیدنی دارد اتفاق می افتد.

و این عکس:

این دستهای کشیده چه می گوید؟ این نیاز به تماس. این نیاز به نزدیکی. این برداشتن فاصله.

و این یکی:

گل را لای انگشتان دست پاسبان می بینید؟ و بوسه را. و رخسار پر مهر و باورمند روستایی را؟ انقلاب ایران انقلاب گل و بوسه بود. انقلاب بوسه و خاکساری. انقلابی که باید بهشت می ساخت. و پایان می داد انتظار هزاران ساله ما مردم را برای پیروزی خیر. برای بهشتی شدن جهان. برای آغاز برادری. برای پایان ترس از پاسبان ها. اعلام آمادگی برای صلح. به ایرانی ترین وجه ممکن. با گل و بوسه.

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن