دلگرمی های زمانه

حرفهای خوبی شنیده ام از دوستان در باره زمانه. بعضی ایمیل نوشته اند و بعضی کامنت گذاشته اند و چند تنی هم در وبلاگهاشان نوشته اند یا لینک داده اند. ممنون از همه شما. بعضی هم خواستار همکاری اند که به دو سه تن از آنها جواب نوشته ام. اصل ماجرا ایده است. ایده دارید؟ بسم الله. ایمیل من را پایین همین یادداشت خواهید یافت.

الان این مطلب سلمان را می خواندم. چقدر دلگرم شدم. کلمه امید روشن است. سلمان از اتفاق های تازه در وبلاگستان و وبستان می گوید. نکته هاش هم همه واقعا اتفاق اند. دومی زمانه است:

اتفاق دوم: رادیو زمانه متولد می شود.
«از رادیو زمانه، به مدیریت سیبستان عزیز، در هفته های آینده بسیار خواهیم شنید. هر چند رسانه رادیو به طور مستقیم ارتباطی به اینترنت ایرانی ندارد، اما به یک دلیل مهم می تواند نقطه عطف پرده چهارم داستان ما باشد: اگر رادیو زمانه حاضر و مایل به سرمایه گذاری (و نه فقط “استفاده” از سرمایه) وبلاگهای فارسی باشد، می تواند به یک معیار برای سنجش ارزش محتوای وبلاگها و وبلاگ نویسهای ایرانی تبدیل شود.»

زمانه حتما به نکته ای که سلمان برشمرده اعتنا می کند. وبلاگها مجموعه ای از بهترین استعدادهای ایرانی را به صحنه آورده است. آنها سرمایه زمانه اند و زمانه نهادی است برای آنها.

محمود فرجامی دوست خوشفکر و بامرام هم نوشته است: پری‌رو تاب مستوری ندارد! – راست می گوید. چقدر سخت بود که این دو ماه کار کنی شب و روز و دم بر نیاوری. برای من که عادت ام گفتن از کاری است که در سر دارم یا در دست. اما خب می دانید که کار ساده ای نیست رادیو. آنهم ایده رادیویی دوسویه. اول باید می دیدم شدنی است یا نه. حالا دلگرم ام که هست. محمود می نویسد:

«خب بالاخره مهدی خان جامی و اعوان و انصار، ماجرای راه‌اندازی “رادیو زمانه” رو علنی کردند. مبارک باشه ان‌شاالله و ظله! امیدوارم در کارشون موفق باشند، به خصوص از اونجایی که مهدی (لیدر جریان) و بعضی از بچه‌های دستندرکار رو می شناسم و می‌دونم که دغدغه‌هاشون پیش از هر چیز فرهنگ و هنره و ضمنا همچنان امیدوارم، همونطور که به خود مهدی هم گفته‌م، یه جوری کار کنند که حساسیت زیادی رو ایجاد نکنند تا بچه‌های وبلاگستان بدون ترس از داغ و درفش باهاشون همکاری کنند. به خصوص از اونجا که محل راه‌اندازی هلنده و از این حرفا… (و کلی نکته تو همین از این حرفاست!) مهدی آقا خدا قوت، دماغت چاق و آنتنت دراز باد!»

در این باره هم بگویم که همه ما در زمانه به رهیافت متفاوتی فکر می کنیم. ما قرار نیست تکرار رادیو بی بی سی یا فردا باشیم. ما می خواهیم ناشنیده ها شنیده شود. از زبان خود شما. آرام آرام همه چیز در حال تغییر است. زمانه باید رسانه این تغییر باشد. جامعه و فرهنگ مساله اصلی است. خسته شدیم از سیاست. بخصوص به آن شیوه و روایتی که هنوز مساله اصلی دیگر رسانه هاست.

از فردا اگر خدا خواهد یک کار آزمایشی برای معرفی سایت زمانه آغاز خواهد شد. سایت هم داستانی دارد. چیزی است مابین سایت و وبلاگ. فعلا ما مثل بازیگرانی هستیم که نه در یک سالن خالی که در مقابل تماشاگران تمرین می کنند. حوصله کنید و تمرین ما را کارگردانی کنید!

*برای من به این نشانی ایمیل کنید تا ایمیل های زمانه آماده شود:
mehdi.jami@gmail.com

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن