۱ سالهای آغاز دهه ۷۰ شمسی بود. روزی به دفتر مجله تازه تاسیسی رفته بودم که می خواست شماره نخست خود را منتشر کند. مجله ای بود برای فهرست کردن مجلات دیگر. مجلات آنقدر زیاد شده بود که باید یک راهنما می داشت. سردبیرش از من خواست برای مجله نامی پیشنهاد کنم. پیشترها کارهای ناقص و بی دنباله ای انجام شده بود. در عصر پهلوی. با نامهایی مثل فهرست مندرجات فرهنگی مجلات/ نشریات و مانند آن. سردبیر نمی پسندید من هم. وقت خواستم و دو سه روزی بعد با لیستی از نامهای پیشنهادی بازگشتم. از میان نامها “نمایه” را پسندید. مجله نمایه اولین مجله از نوع خود بود که پیگیرانه به انتشار ادامه داد. و من خواننده هر شماره اش بودم. بدون راهنما و نمایه و فهرست نمی شد دیگر مقاله ای پیدا کرد. انتشار نمایه بموقع بود. هنوز اینترنت و لوح فشرده و این چیزها نبود یا رایج نبود. مجله کاغذی نمایه خدمت بزرگی بود. حالا چه می کند نمی دانم. ولی می تواند سایت داشته باشد. عصر اینترنت است و سرعت بازیابی.
۲ سالهای آغاز دانشگاه بود. اواخر دهه ۵۰. در دانشگاه با فهرست شگفت آوری روبرو شدم که همان سالها از آن اینطور تعبیر می کردم که با داشتن آن یکدوره مجلات ارزشمند فارسی و ایرانشناسی را در خانه خواهی داشت. می توانی ورق بزنی و مطلبت را پیدا کنی. بعد اصل مقاله را سفارش دهی و پیدا کنی. بدون فهرست مقالات فارسی استاد بزرگ ایرج افشار چه کسی می توانست هر بار برای جستجوی یک مقاله از زرین کوب یا خانلری یا شفیعی یا مینوی و دیگران و دیگران یک دور مجله سخن را ورق بزند یا راهنمای کتاب را و دهها مجله دیگر را؟ آدمی که جستجو می کند قدر عمر و زحمتی را که بزرگانی مانند افشار پای فهرست خود صرف کرده اند می شناسد. فهرست افشار هم از وقتی به وجود آمد که تولید محتوای مجلات ایرانی انبوه و ارزشمند شد. هنوز منتظرم که این فهرست بی نظیر به روی لوح فشرده منتقل شود تا به جای حمل و نقل شش جلد، سی دی را بگذاری در جیب ات و نشانی همه دانش بزرگان را با خود داشته باشی.
۳ در طول سالهای بعد با دهها فهرست آشنا شدم. خاصه در بهشت کتابخانه دایره المعارف بزگ اسلامی. در بیرون هم روند معجم نگاری و تالیف واژه نامه های بسامدی و فهرست نویسی های مختلف رونقی عجایب گرفته بود. یکی مطالعات جامعه شناسی را فهرست می کرد یکی مطالعات زنان را یک مباحث قرآنی را. دهها فهرست در دنبال کارهای خوبی که در سالهای دهه پنجاه در عصر پهلوی انجام شده بود منتشر شدند. فهرست هایی که الگو بودند. فهرست هایی که هر کدام نشان می دادند در زمینه موضوع آنها آنقدر کار انجام شده و چیز نوشته شده که باید کسی همت کند و آنها را در یکجا گردآورد. سالهای آغاز انقلاب سالهای عجیبی بود در بازشناسی آنچه نوشته شده است و دادن کلیدها و نقشه های راهنما برای پژوهش.
۴ هفتان اولین لینکستان آبرومند و جدی و خوش آتیه است که در عصر جهانی شدن اینترنت در داخل ایران تاسیس شده و مدیریت می شود. هفتان نه فهرست مقالات فارسی است و نه نمایه مجلات. اما دستچینی است از مقالات و نوشته ها و خبرها در روزنامه ها و مجلات صاحب سایت و خواندنی های وبستان فارسی. هفتان نشان می دهد که تولید محتوا در وب به اندازه ای رسیده است که به نوعی از راهنما نیازمند است. منابع لینکهای هفتان را که ببینید از هر نوع منبعی نشان دارد. از خبرگزاری ها تا سایتهای شخصی از روزنامه ها و رسانه های بزرگ تا وبلاگها و رسانه های فردی. هفتان حجم بزرگی از وقت دهها نفر است که در عرض چند دقیقه می توان مرور کرد و در انتخاب آنها شریک شد.
۵ ارزش هفتان اما فقط برای مصرف کنندگان خبر /خوانندگان/ کاربران نیست. نکته ای که کمتر توجه می شود این است که نیاز تولید کنندگان خبر/نظر به سایتهایی مانند هفتان کمتر از خوانندگان و مصرف کنندگان نیست. هیچ روزنامه ای نمی خواهد مطالب خوبش ناخوانده بماند. هیج خبرگزاری نمی خواهد خبرهای داغ و گزارش های جسورانه اش نادیده بماند. هر ناشری می خواهد کتاب تازه اش را تبلیغ کند. هر نویسنده ای می خواهد نوشته اش دیده شود خوانده شود نقد شود. هر فیلمسازی می خواهد به تماشاگران آتی خود از کارهایی که کرده خبر دهد. هر عکاسی می خواهد عکسهاش تحسین شود. و بشمار بر همین قیاس.
همه این کسان و نهادها باید از راه افتادن سایتهایی مانند هفتان استقبال کنند. اما هنوز ناشران ما اهمیت وبستان را نمی شناسند. چند ناشر معتبر را می شناسید که سایت خود را داشته باشند؟ هنوز مهمترین و پرتیراژترین مجله فیلم ما سایت غیرفعالی دارد که از وبلاگ یک دانش آموز هم ابتدایی تر است. هنوز دانشگاههای ما و مجلات و تحقیقاتشان روی وب جایی باز نکرده است. شاید فعالترین اصناف ما در وب عکاسان باشند. اما بیشتر تولید کنندگان محتوا در وطن ما هنوز در عالم کاغذی تولید می کنند. با اینهمه باید کار را از جایی
شروع کرد. هفتان می تواند گام معلق لک لک باشد. برای اینکار باید خود را از چشمی دیگر ببیند. خواهد دید. جا که افتاد جا باز خواهد کرد.
۶ اینکه هفتان یک حوزه تخصصی برای خود تعریف کرده است بسیار مهم است. تخصصی شدن و از حالت کشکول درآمدن و دست کم جهتگیری های موضوعی معین داشتن یک گام بالاتر از تجربه های پیشین است. در عین حال موضوعی-تخصصی شدن هفتان نشان می دهد چقدر موضوعهای دیگر هست که باید برایشان هفتان درست کرد. فیلم و کتاب و موسیقی برای نمونه. بعد هم از باستانشناسی تا قرآن شناسی چالش های فکری بر سر مفاهیم دینی. شنیده ام که کتاب دارد هفتان خود را سامان می دهد. طبیعی است که نیازهای فوری تر هفتان های خود را زودتر آماده می کنند. اما آینده هفتان ها کوچک شدن حوزه تخصصی است. کافی است هفتان را پس از ده سال در نظر بگیرید با ده رقیب تازه نفس داخلی. ناچار هر کدام باید حوزه های مختلفی را نمایندگی کنند.
۷ اهمیت هفتان به این است که یک کار جمعی است. من هر روز همشهری و ایران و دیگر روزنامه های ایران را نمی خوانم. اما می توانم مطمئن باشم که از این پس مطلب مهمی در آنها اگر چاپ شود از دست نخواهم داد. یک نفر خواهد خواند و لینک خواهد داد. و ما دیگر نیازی به ورق زدن همه روزنامه ها نخواهیم داشت. حتی وقتی ورق زده ایم کلیک کرده ایم مرور کرده ایم همیشه ممکن است مطلبی را از دست داده باشیم. وقتی چشم دیگری همان مطلب را دیده و پیش نظر ما برجسته می کند تازه ارزش آن را باز می یابیم.
کار جمعی در میان ما تا کنون یک آفت بزرگ داشته است؛ خودمانی اش را بخواهید: باندی شدن، نان به قرض هم دادن، چشم بر رفیقان داشتن و چشم از رقیبان پوشیدن و آنها را ندیدن و یاوه انگاشتن. هفتان اگر از این آفت برهد کار بزرگی کرده است. تا اینجا هم نشان داده که قصدی برای سوا کردن ریز و درشت ها ندارد. مطلب خواندنی از هر که و از هر جناح و جبهه ای باشد باید بتواند در هفتان خود را نشان دهد. هفتان در تعریف من بازترین پنجره است به روی فرهنگ. این را همه لینک گذاران در هفتان باید رعایت کنند. این تنافس متنافسون است. بی آنکه کسی به کسی لگد بزند پشت پا بیندازد هل بدهد ناسزا بگوید ورقش را پاره کند قلمش را بشکند.
هفتان یک کار جمعی است در زمانی که ما از کار جمعی گریزان ایم. ما به هسته ها و سلولهایی در خانه هامان تبدیل شده ایم. هفتان راه غریبی برای مشارکت ما مشارکت گریزان است. برای جمع شدن ما پراکندگان است. نویسندگان هفتان بر خلاف تجربه های روزمره ما در گروه، همه فعال اند. هر کسی به سهم خود و به اندازه توانایی و اشتیاق خود کاری می گزارد. همه تولید کننده اند و همه مصرف کننده. هفتان نمونه یک گروه ممکن در جامعه بی مرکز و اتمی-ذره ای شده ایرانیان است. هفتان کارگاه آموزش دموکراسی است. کار کوچکی است در مقیاس جامعه بزرگ. اما هسته های فعال همیشه می توانند مثل قطره های جیوه به هم بپیوندند. در هفتان می توانیم بیاموزیم چگونه می توانیم کنار هم زندگی کنیم با هم کار کنیم و در زمانی که هیچ کس قادر به ساختن شبکه نیست شبکه بسازیم.
پس نوشت:
به راهنمایی وبلاگ هنوز در زیرلینک به یادداشت من، متوجه شدم که باید نمایه سایت داشته باشد. در گوگل جستجو کردم و نتیجه داد: موسسه فرهنگی و اطلاغ رسانی نمایه – خوشحالم که کارشان را وسعت داده اند و پی می گیرند. متنفرم از بریده بریده شدن و بی دنبال رها شدن کارهایی که می کنیم.