چند وقت است می خواهم چیزی بنویسم در باره تحولاتی که در میان محافظه کاران می بینیم با عنوان مغولها. نمی شود. شاید هم مطلب هنوز پخته نشده یا زبان خود را پیدا نکرده. امشب هم از آن می گذرم. صبح داشتم از مترو بیرون می آمدم توی آسانسور چشمم افتاد به یک آگهی. زنی بود که می دوید. تبلیغ کفش ورزشی بود. کنارش در عکس ستونی بود که روی آن به سه زبان انگلیسی و عربی و عبری نوشته بود: صلح، سلام، شلوم. داشتم فکر می کردم به رابطه دویدن و آرامش یافتن و صلح و سلام. چشمم لغزید گوشه تابلوی آگهی دیدم در سوی دیگر زنی که می دوید پارچه ای بر دیواره پلی آویخته که روی آن نوشته است: Love is the answer غرق موضوعی بودم که این جمله جوابی ناگهانی بود برایش.
فکر کردم این جواب همه ماست، جواب همیشه ماست. صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت/عشقش به روی دل در معنی فراز کرد. فکر کردم حتی در انتخابات هم باید جواب را در عشق یافت نه از آنان که صنعت می کنند مصنوعی اند تظاهر می کنند ظاهرسازی می کنند. نباید گول ظاهر را خورد. باید سمت عشق را پیدا کرد. نام ها و جناح ها مهم نیست. هست اما نه در این مقام که می گویم.
روز پر کاری را گذراندم. نیمه های روز کتاب هایی را که سعید برایم از تهران فرستاده بود از دوستی گرفتم. شب که به خانه آمدم به نامه های سیمین دانشور به آل احمد مشغول شدم. سیمین نگذاشت به مغولها برسم.
عجب زنی است سیمین. عجب کتابی است این کتاب. این انقلابی است در کار انتشار خاطرات. نامه های سیمین آنقدر مفصل و جزئی-نگار اند که باید گفت رمانی است در قالب نامه نگاری. اتفاق مهمی که افتاده این است که در تاریخ زندگی شخصیت های فرهنگی و اجتماعی ما تا به حال سابقه نداشته که کسی در حیات خود اینهمه اطلاعات جزئی از زندگی خصوصی خود را در دسترس عموم بگذارد. سیمین ما را همچون خانواده بزرگ خویش دانسته و اسرار خود و مرد محبوبش را با ما در میان گذاشته است. این کتاب اثر بی همتایی است در شناخت بزرگترین زن رمان نویس ما و تکوین شخصیت اجتماعی و ادبی او و اطلاعات بی نظیری در باره آل احمد که بخوبی تصویر مرد ایرانی را ترسیم می کند. کتاب از بسیاری جهات دیگر نیز اثری بی همتاست. چنانکه نقطه عطف عمومی کردن حوزه خصوصی است. تا نیمه های این کتاب ۴۶۰-۷۰ صفحه ای را تورق کردم و اینجا و آنجایش را خواندم و لذت بردم. سیمین با جسارتی ستودنی از تمام آنات خصوصی خود که در نامه های تقریبا هفتگی او از آمریکا به آل احمد منعکس می شود برای ما پرده بر می دارد.
آل احمد و سیمین سهم بزرگی در گشودن فرهنگ پرحجاب ایرانی به سوی دنیاهای خصوصی آدمها دارند. هنوز هیچ کتاب دیگری مانند سنگی بر گوری آل احمد نوشته نشده یا اگر شده منتشر نشده است که در آن کسی در طراز آل احمد از مهمترین وسوسه های خود بگوید و از خصوصی ترین مساله زندگی خود: بچه دار نشدن. می گفتند سیمین ناراحت بوده است از اینکه آل احمد در آن کتاب شرح می دهد که چگونه برای مطمئن شدن از اینکه عیب از اوست یا نیست با چند زن در سفرهای اروپایی اش به قصد بچه دار شدن معاشقه می کند. اما اگر شده یا نشده مهم این است که آل احمد مساله ای را که بسیاری پنهان می کنند آشکار کرد. از خود پیغمبر و قهرمان و معصوم و شهید نساخت. خود را همچون انسان نشان داد. حال سیمین در همین راه قدم برداشته است.
قصه سیمین البته معاشقه های پنهانی نیست. اما همه چیزهای دیگر هست. نامه های او گزارش دقیقی از تمام حالات زن و مرد و رقابت ها و رشک ها ست. و کتابی است که در آن سیمین را در نقد روحیات و “عیب” های آل احمد می بینیم. و به نظرم در حس انسانی و وسعت دید عاطفی برتر از آل احمد. اما خود کتاب در عین حال از عشق و مهر و غم دوری موج می زند. هر چند که سیمین همزمان می آموزد و می آموزد. سیمین گویی تمثال همان جمله است: پاسخ، عشق است. کتاب مرا یاد داستانی از سیمین انداخت که در آن زنی از شوهر مرده اش و معاشقه هاش با او یاد می کند. برای ما کتاب معناهای دیگری دارد اما برای سیمین همچنان بوی خوش معاشقه با آل احمد است که عشق اش به او کتاب را معطر کرده است.