به تمام کسانی که به جنگ امید بسته اند، به تمام کسانی که در چهره بوش چهره یک منجی را دیده اند، به تمام کسانی که می خواهند بوش کشور را فتح کند به این امید که به دست آنها بسپارد، به تمام جوانانی که می گویند بگذار جنگ شود ما که چیزی برای از دست دادن نداریم و خلاصه به همه آنها که در انتظار موعود جنگ اند تا تغییری ببینند و یا از این جنگ فرسایشی اعصاب و روان در جامعه ایرانی خسته و بیزارند می گویم از جنگ ناامید باشید. تا به جنگ امید بسته اید خسته اید. از انتظار دست بردارید. جنگ نمی آید. جنگی اتفاق نخواهد افتاد. اگر هم جنگی در کار باشد پاسخی به انتظار شما نیست گرچه کار را بر فرماندهان جنگ آسان می کند که اذهان را از پیش فتح کرده اند. اما اگر براستی تغییری می خواهید به جنگ امید نبندید. این جنگ ما نیست. اگر می خواهید باید خود بجنگید. برای آنچه می خواهید. هر چه هست. وگرنه مغول جنگ شما را از میان به دو نیم خواهد کرد وقتی می آید.
زندگی زن است تنها جنگندگان را دوست دارد. ما بر ضد جنگی که نمی خواهیم می جنگیم. فریاد می زنید که چه می کنید بیهوده؟! اما شما نیز برای صلح و نشاط و آزادی یی که می خواهید نمی توانید از جنگیدن کناره گیرید. مشکل این است که می خواهید دیگران جنگی را که شما باید بجنگید بجنگند. از این جنگ ناامید باشید. مشکل در ناامیدی شما از خود است. باور کنید که این ناامیدی این رخوت عظیم را ارزانتر و آسانتر از حمله نظامی دشمن می توان درمان کرد. اگر هنوز گوشی برای شنیدن هست.
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و