گزارش صفحه سیاسی شرق را از دیدار فعالان سیاسی با مصطفی معین می خواندم. فکر کردم یک نفر باید به این آقای معین که آدم بسیار نازنین و افتاده و مردمی و مصفایی است بگوید آقا! صحنه رقابت انتخاباتی صحنه آکادمی نیست. شما دیگر وزیر علوم نیستید و برای استادان دانشگاه در یک سمینار صحبت نمی کنید. شما قرار است دل مردم رای دهنده را ببرید. اما با این زبان؟:
– علم و ایمان و اخلاق و معنویت مکمل و پشتوانه یکدیگر در پیشبرد امور هستند (این کلی گویی ها به چه دردی می خورد؟)، از این رو برنامه ریزى علمى و مبنى بر خرد و تلاش جمعى و تعهد اجتماعى مدنظر من در دولت آینده خواهد بود.(نشد برادر! برنامه ات را همین الان باید گفته باشی؛ خواهم کرد که کار یک نامزد ریاست جمهوری نیست. بنما در چنته چه داری.)
– وى خط قرمز خود را «منافع و امنیت ملى و قانون اساسى» ذکر کرد. (کدامیک از مردم با این حرفها برای رای به کسی انگیزه پیدا خواهند کرد؟)
– در تشریح برنامه هاى خود گفت: قرار بر این نیست که برنامه هاى من جدا از برنامه ها و چشم انداز توسعه بلندمدت کشور باشد ولى در اولویت گذارى ها و در صورت لزوم در اصلاح و تکمیل و اجراى آن اقدام خواهم کرد.( خب بفرمایید اولا آن برنامه توسعه رئوسش چی چی ست و اصلاحات و تکمیلات شما در کدام نواحی آن برنامه ممکن است اتفاق افتد و با کدام نیروی سیاسی و اجرایی – هر دو سه مجلس موجود مملکت خلاف شما قدم می زند. اگر این محاسبات ساده را در پاسخ خود یا بیانات انتخاباتی خود لحاظ نکنید به کدامیک از حرفهاتان که در حد ادعاست می شود باور کرد؟)
– معین اولویت برنامه اى خود را «توسعه علمى – فرهنگى و منابع انسانى» اعلام کرد. (این هم کلی بافی دیگر. آقا! کار سیاستمدار انگیزش خلق است با عرضه مطلوبهای ایشان در چارچوب همان برنامه ها و همین توسعه انسانی ها)
– او گفت: «دولت آینده باید اولویت خود را تقویت آموزش و پرورش نیروى انسانى، پژوهش و فناورى و ارتقاى فرهنگ عمومى قرار دهد و بر این پایه به افزایش بهره ورى در مدیریت بخش هاى اقتصادى، سیاسى و اجتماعى بیندیشد و نسبت به تحقق آرمان هایى چون عدالت اجتماعى و کرامت انسانى و رفع فقر و تبعیض و هرگونه ظلم و ظلم پذیرى و فساد اهتمام کند.( مردم رای دهنده از شما اداره کشور را به نحوی که باشید یا نباشید فرق نمی کند که نمی خواهند. همه اینها یا جزو کلیات هزار بار تکرار شده است یا جزو برنامه روتین اداری مملکت دست کم روی کاغذ و مدعای همه جناح ها. شما که باشید چه می شود نباشید چه می شود؟ تا این را روشن نکنید کسی به شما رای نمی دهد که!)
– خاطرنشان کرد که حتى تلاش مى کند تا حمایت و حساسیت دیگر ارکان و قواى کشور را هم به اهمیت این رویکردها بر انگیزد. (عجب با کدام قدرت؟ با کدام راه؟ با کدام نیروی اجتماعی و حزبی و رسانه ای و قانونی؟ نکند فقط با حرف و سخن؟ ایشان که بهتر می داند سیاست منبر موعظه نیست. بحث قدرت است و بازی های آن به اتکای اهرم های پشتیبان. بعد از ۲۵ سال کارآموزی این را که باید همه دولتمردان دست کم یاد گرفته باشند!)
– وى الگوى توسعه اى خود را «توسعه مدنى» دانست. (لابد این را هم معادل جامعه مدنی خاتمی باید فرض کرد. الا اینکه اگر جامعه مدنی ترم سیاسی شناخته شده بود این یکی اصلا مفهوم روشنی هم ندارد!)
-«با چنین بینشى خواهیم توانست معاند را به مخالف و مخالف را به موافق تبدیل کنیم.» (لابد همانقدر که خاتمی موفق شد. شما باید شعار خودتان را داشته باشید نه شعارهای سوخته و لو خوب را!)
– به رغم سیاسى بودن جامعه ایران متاسفانه احزاب و تشکل هاى سیاسى – اجتماعى براى انسجام و آگاهى بخشى به مردم گسترش نیافته اند. (خب که چه؟ این که جزو معلومات عمومی است. شما ناقد مطبوعاتی هستید یا نامزد احراز مقام دوم مملکت؟)
– وى به لزوم مشارکت بیش از پیش مردم در اداره امور و کوچک سازى دولت و همگامى آن با پیشرفت تکنولوژى و مدیریت علمى براى ارتقاى کارآمدى دولت تاکید کرد. (کدام کوچک سازی؟ کدام مشارکت؟ کدام پیشرفت یا مدیریت علمی؟ از چه راهی؟ و چرا باید در آنچه دیگران شعارش را دادند و ناموفق بودند شما شعار بدهید و موفق از کار در آیید؟)
– هیچ کس در طول دوران ده ساله وزارتم، مدیر و یا رئیس دانشگاهى را به من تحمیل نکرد و من هم چنین کارى را نپذیرفته ام. (این هم صددرصد ضد سیاسی است. آنهم در ایران که محدوده و تعداد وزرا و مدیران ارشد از قبل معلوم است و در همه دولت ها هم همیشه حضور به هم رسانده اند. یک رئیس دولت که نتواند سازش کند و نام ائتلاف و بده بستان سیاسی را تحمیل بگذارد و عدم قبول آن را افتخار خود قلمداد کند مرد عمل سیاسی نیست.)
آقای معین ممکن است به قول هوادارانش در این نشست “اصلاح طلبى با دغدغه هاى روشنفکرى دینى، کاندیدایى صالح و توانمند و جسور” باشد اما باید این را به ما نشان بدهد. سیاست بدون بلاغت سیاسی ممکن نیست. مبارزه انتخاباتی هم بدون بلاغت انتخاباتی. (حداقل کمی تا قسمتی همان مقاله صادق زیباکلام که شرق با زیرکی زیر همین گزارش چاپ کرده می تواند الگو قرار گیرد!)
در وب:
در بهترین شرایط هم به نظر نمیرسد معین مثل خاتمی باشد، زن نوشت
اصلاح طلبان باید هر طور شده در قدرت بمانند، خط قرمز
چرا معین همینی که هست خوب است، الپر