Search
Close this search box.

قلمدونی قابل

فقه، کارکردها و قابلیت ها: این هم مقاله مهم احمد قابل که منقح تر از مقاله قبلی اوست در باب عقل و شرع. این مقاله بازچاپ ظاهرا ویراست تازه ای است از بحث هایی که پیشتر او در روزنامه شرق چاپ کرده بوده است. در سه بخش. من در شب های بعد مروری بر این مقاله خواهم کرد تا نکات مهم آن را از دید خود برجسته سازم.

تبیین نظریه منطقه الفراغ: از آقای محترمی به نام محمود حکمت نیا (لینک از طریق ملکوت). آدم وقتی مقالاتی از این دست را می خواند تازه می فهمد که احمد قابل از بین چه آدمهای کسل کننده ای برخاسته و از آنها به سوی خلق بازگشته تا چراغ روشنی به آنها هدیه کند. بحث از این مقاله را می گذارم برای شبی دیگر که به مقاله جدید احمد قابل بپردازم.

فلاطوری و حجیت نهایی عقل: این هم یادداشت حضرت خسور ناقد که خود – بسنده است:

دیدم در “سیبستان” اشاراتی به مطلب آقای احمد قابل داشتید. در این رابطه نکته ای از استاد از دست رفته پُرفسور عبدالجواد فلاطوری در یادم آمد که تصور کردم شاید برای شما که خودتان را با این بحث مشغول کرده اید، بی فایده نباشد.

در اواخر دهه پنجاه میلادی، دقیقاً ۱۹۵۹ میلادی، کتابی به زبان آلمانی در آلمان منتشر شد که دربرگیرنده مجموعه مقالاتی بود پیرامون فلسفه حقوق که مقاله ای نیز از پُرفسور فلاطوری در آن به چاپ رسیده بود با عنوان “عقل به منزله حجت نهایی شرع در تعالیم شیعی”. عنوان مقاله و مشخصات کتاب به زبان آلمانی را در زیر برایتان می آورم. 
 
Die Vemunft als Letztbegrundung des Rechts in der Schiitischen Lehre In: Archiv für Rechts-und Sozialphilosphie XLV/3. Luchterhand Verlag Neuwied/Rh. 1959, s369-388
البته ناگفته نگذارم که در کتابشناسى آثار پروفسور عبدالجواد فلاطورى که در مجله “آینه پژوهش” شماره ۸۶ منتشر شده است و متأسفانه کامل هم نیست، در ترجمه عنوان کتاب – به هر دلیل – دستکاری جزیی، ولی به گُمان من بسیار مهمی صورت گرفته و به این صورت آمده است: “حجیت عقل در استنباط احکام شرعى در مذهب شیعه”. یعنی “عقل به منزله حجت نهایی” (Die Vemunft als Letztbegrundung) و تکیه ای که فلاطوری بر “حجت نهایی” داشته است، یکباره مبدل به “حجیت عقل” شده است. ان شاءالله که مترجم سهواً و شاید به دلیل عدم آشنایی کافی به زبان آلمانی، عنوان مقاله مرحوم فلاطوری را چنین ترجمه کرده است؛ یا امیدوارم که من در خطا باشم.

به هر حال، به نظرم مباحثی که پُرفسور فلاطوری در این مقاله نسبتاً طولانی مطرح کرده بود، به بحث امروز آقای احمد قابل و دلبستگی شما به این گونه مسایل بسیار نزدیک است. به خصوص که فلاطوری نه تنها تحصیل کرده دانشگاه های آلمان و در شمار دانشمندان و اندیشمندان سرشناس در اروپا بود، بلکه تحصیلات حوزوی هم داشت و در سنین جوانی از حاج شیخ محمدرضا کلباسى اجازه روایت و اجتهاد گرفت و همزمان با تحصیل در علوم دینى موفق به اخذ لیسانس از دانشکده معقول و منقول شد. این همه را به این خاطر با تأکید گفتم، که اولاً حرفهای آقای احمد قابل آنچنان تازه هم نیست و ثانیاً چون شما از به پایان رسیدن “عصر غولها” نوشته بودید، می خواستم اشاره کرده باشم که “غولی” چون فلاطوری نزدیک به نیم قرن پیش به این مباحث پرداخته بوده است. همین.
پایدار باشید.
خسرو ناقد
 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن