Search
Close this search box.

فاشگویان حلقه ملکوت

حسین درخشان که بر همه وبلاگیون ایرانی هم فضل تقدم دارد و هم به گردنشان کلی حق نکاتی در باره حلقه ملکوت آورده است که من لازم می بینم ایضاحی در باره یکی دو نکته او بیاورم.

او می نویسد معلوم نیست چه کسی پشت این وبلاگ ها ست. به نظرم این سخن توهین آمیزی است. اولا نام قلمی داشتن یا مستعار به حلقه ملکوت منحصر نیست و می توان صدها وبلاگ را برشمرد که نویسندگانشان ترجیح می دهند از نام اصلی خود استفاده نکنند و هر کدام برای خود دلیل یا دلایلی دارند و تعیین درست و نادرستش هم کار ما نیست.

دیگر آنکه چه کسی گفته است گردانندگان این وبلاگ ها معلوم نیستند؟ خود حودر از ۵ نفر نام برده و احتمالا نام یکی دو نفر دیگر را هم می دانسته مثل کیانوش و از قلم انداخته بقیه هم پنهان نشده اند. بنیاد این حلقه را شماری نویسنده و روزنامه نگار و اهل ادب و بحث تشکیل می دهند که آرایشان و آثارشان و حلقه دوستانشان واگو و اگر حودر می پسندد فاشگوی نام و اعتبار آنهاست. باقی هم نه نهان روشی پیشه دارند و نه نقابی به چهره زده اند. با نام کوچک خود می نویسند و با همین واقعیت که در حلقه ملکوت جای دارند شناخته می شوند.

من به فضل تقدم حسین درخشان احترام می گذارم اما نمی پسندم که برای من و دیگران تعیین تکلیف کند. من حتی تعریف او را از وبلاگ نمی پسندم و از این اصطلاح خود+ابراز هم که او به کار می برد نه فصاحتی می شمم و نه آن را بسنده می یابم. اگر ما مردم می خواهیم از فرهنگی که نهان روشی را در ذات خود می پرورد دوری کنیم و یا دور بودن خود را از آن نشان دهیم بهترین کار آن است که از فضولی در کار دیگران یکبار برای همیشه دست بشوییم و وسوسه این بکن آن نکن را ترک کنیم و بدانیم که دیگران هم به اندازه ما فهم و کفایت دارند که چه بکنند و چه نکنند و مثلا اسم خود را بگویند یا نگویند و چگونه بگویند.

اگر ما مبارزه ای کرده ایم یا در پیش رو داریم همه در همین خلاصه می شود که این جهان بر محور من یا تو نمی گردد و در آن همه کس محور است و حق هیچ کس بیش از دیگری نیست و در هنگام رای و نظر اندازه نگه باید داشت و پسند و انتخاب دیگران را که آزاری به کسی نیست محترم شمرد.

بعد التحریر: کاتب کتابچه در یادداشتی در همین مورد مساله زبان را هم که مورد اشاره حودر بود بخوبی حلاجی کرده است. فکر کنم از آنچه در این بحث ها آمده و می آید می توان در باب آیین وبلاگ نویسی به پایه ها و اصل های تازه ای رسید که هم انسانی است و دموکراتیک و هم غمخوار زبان فارسی. دو نظر تازه هم دیده ام که یکی از جمشید برزگر در نکته است و یکی هم از امید پارسایی فر در هومولونوس.

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن