گزارش هیات ویژه در باره زهرا (زیبا) کاظمی خیلی خواندنی است از این جهت که چقدر سر در گم است و چرا نتیجه نمی گیرد و باز پرونده را به همان قوه قضا برمی گرداند که همه می دانند قاضی مستقل ادعایی این گزارش در آن نیست. باشد هم دراین پرونده نخواهد بود و راه نخواهد داشت که حیثیت جمهوری اسلامی پیوند خورده به این مرگ و هیچ قاضی ولو مستقلی نمی تواند آن را نادیده بگیرد و نمی گذارند بگیرد حکم مصلحتی خواهد داد مثل گزارش همین وزیران.
اما در بین همه چیزهای معمول که در این گزارش هست یکی دو سطر چشمگیر وجود دارد: هر سه نهاد تایید کرده اند که کاظمی رفتاری جسورانه و پرخاشگرانه داشته که آقایان آن را “غیر طبیعی” توصیف کرده اند.
من می توانم بفهمم که چرا آنها رفتار جسورانه و پرخاشگرانه را غیر طبیعی می خوانند چرا که از نظر آنها زندانی آنهم زن باید نرم خو و گوش به فرمان و سازشکار و پذیرا باشد. آنها که خود را قدرقدرت می دانند و تخم رعب در دل همه کاشته اند یا می خواهند که دیگران بخصوص در زندان که دستشان از زمین و زمان کوتاه است نشان دهند و وانمود کنند که ترسیده اند وقتی می بینند که نمی ترسی تو را خارج از هنجار و غیر طبیعی می بینند و چه بسا بد گمان می شوند که اینهمه جسارت از آنجاست که پشتت محکم است و مثلا به سیا و دستگاه های حاکم غربی تکیه داری.
آنها تو را با خود عوضی گرفته اند.آنها که همه قدرتشان از رئیسشان است فکر می کنند که رفتار جسورانه تو هم متکی به یک رئیس نامرئی است. آنها فکر می کنند آدم اگر پشتیبان سیاسی نداشته باشد جسارت ورزی انتحار است. برای همین آنها حاضرند اگر رئیس از آنها حمایت کند به هر جنایتی دست بزنند حتی اگر کاردی کردن داریوش فروهر باشد طناب دور گردن مختاری انداختن باشد خفه کردن مهندس برازنده باشد تخریب خوابگاه بچه های مملکت باشد …
اما آدم عزتی دارد که اگر رئیسی هم پشتیبانش نباشد باید از آن در مقابل همان رئیس هم دفاع کند و مرزهایی دارد که با پشتبانی دهها رئیس قدرتمند هم نمی تواند از آنها عبور کند.
من چه خوب زیبا کاظمی را می فهمم. آدم در غرب زندگی کرده باشد آنهم زن باشد طبیعی است که شان و عزت و حرمتی می یابد به عنوان فرد که هیچ بازجو و پلیس و زندانبانی از هر رژیمی که باشد نمی تواند آن را نادیده بگیرد. آن بازجوها که سهل است ظاهرا آن وزیران هم تجربه غرب ندارند که زنی عزتمند را که برای خود فردیت و حرمت انسانی قائل است و جامعه در برابرش تا بی نهایت باز است برای جسارتش متهم به غیر طبیعی بودن می کنند. اگر جسارت و دفاع از خود در برابر بی حرمتی و تجاوز به حقوق غیر طبیعی است چه چیزی طبیعی است؟
می گویند در برابر زندان از جایی عکس گرفته که عکسبرداری ممنوع بوده است. آخر چه چیز پنهانی آنجا بود که عکسهای کاظمی آن را آشکار می ساخت؟
رژیم های جهان سومی از عکس و سند و تصویر وحشت دارند. عکس دروغ آنها را می شکند. فضای ذهن ساخته آنها برای خودشان و مردمشان را ویران می کند و اصلا حرف زیاد می کند همان بهتر که کسی نداند و نشناسد و نبیند. من در ازبکستان عکاسی کرده ام. از بازار هم که عکس بگیری پلیس مزاحم می شود. فکر می کند شاید تو در بازار او چیزی محرمانه کشف کرده ای. شوروی به عنوان مادر این نوع پرده کشی به روی جهان شناخته بود. شوروی کشور عکاسی ممنوع بود. همه جاسوس بودند مگر خلافش ثابت می شد. ما هم چنین ذهنیتی داریم. نه تنها در مقابل زندان اوین که در دل شهر قم هم. شهر عجیبی که دوربین بدست بودن در آن جرم است مهم نیست از کجا عکس یا فیلم می گیری. ثبت کردن جرم است به خاطر سپردن جرم است شناختن و شناساندن جرم است بر خلاف آب رفتن مشکوک است غیر از اندیشه و پسند آقای مرتضوی اندیشیدن و پسندیدن جرم است… و دایره پیرامون ما چقدر تنگ است به اندازه همان سلول های انفرادی.
او برای خروج از این هنجار از هیچ چیز نترسید. او انسانی ترین و طبیعی ترین کار ممکن را کرد.
من فردیت کاظمی را می ستایم. بدون فردیت ما هیچ نیستیم.