Search
Close this search box.

می خواستم در باره انتخابات شوراها چیزی بنویسم مثلا در این زمینه که مهم نیست به چه کسی رای داده می شود ولی مهم این است که رای به اداره شهر است و انتخاب بعدی یک شهردار. این نقش یافتن در اداره شهر مهم است. تن زدن از هیچ انتخاباتی به نفع حرکتهای مدنی در ایران نیست بویژه در انتخاباتی که اصل مدینه و شهر مطرح است. در شرایط حاضر شاید تنها انتخابات خبرگان است که بی معنا شده است. اما برای انتخاباتی از این دست که واقعا رای به حساب می آید باید حساب را داشت دقیق. مدنیت در ایران بدون مدنیت سیاسی ناتمام است ابتر است. یادداشت سید هنوز هم درست به قلب مساله نشانه رفته است. در تعارفات سیاسی ماندن و تعلل. نکته ای که او می گوید از نظر رفتارشناسی سیاسی در ایران ارزش فکر کردن دارد. من در ایران بودم حتما رای می دادم- سیبستان:

روشنفکر حکومتی

دوست من!
شجاعت دفاع از دیدگاهت را داشته باش!
من فکر می کنم تو با همه فحش و ناسزایی که نثار حکومت می کنی، یکی از حکومتی ترین روشنفکرانی هستی که من می شناسم. نه سوء تفاهم نشود، اصلا منظورم این نیست که مثل بعضی ها هم نان ات وابسته به حکومت است و هم مخالف سر سخت حکومتی. از این نظر قبولت دارم و می دانم که بی نیاز و سربلندی.

اما من فکر می کنم که بدون فکر کردن به جکومت نمی توانی تصمیم بگیری. حکومت همیشه در ذهن توست و برذهن تو فرمان می راند. تصمیم های تو متاثر از تصمیم های حکومتی است. چه بسا جایی به تصمیمی می رسی، اما از ترس این که به دیدگاه های حکومتی نزدیک نشود، از تصمیم ات دفاع نمی کنی. تو از خود تصمیمی نداری.

البته فقط حکومت نیست که بر تصمیم تو تاثیر دارد، مخالفان حکومت هم هستند. گاهی می ترسی دیدگاهت را بیان کنی، چون به حکومتی بودن متهم ات می کنند، گاهی از اقدامی حمایت می کنی که قبولش نداری، اما به صرف این که با حکومت مخالف است، به نظرت باید از آن حمایت کرد. یادت می آید در دفاع از کسی مطلبی نوشته بودی که روز بعد از او انتقاد می کردی؟

من مثل تو فکر نمی کنم. من فکر می کنم باید خودم باشم. معیار من برای خودم، خودم هستم و دیدگاهی که به آن رسیده ام، می خواهد به دیدگاه های حکومتی نزدیک باشد، می خواهد دور باشد.

همین قضیه انتخابات را ببین! می دانم که می خواهی رای بدهی و حتی گفته ای که به چه کسانی، اما می ترسی درباره شان بنویسی، مبادا که متهم شوی به حمایت از حکومت. جسارتا یک سوال کوچک: فکر می کنی با این روش کی می توانی خودت باشی؟ و آیا در این کشور روزی خواهی توانست خودت باشی؟
————————–
برگرفته از هنوز

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن