Search
Close this search box.

القاعده ایرانی: یکی از خطرات جدی شرایط فعلی سربرآوردن جریاناتی است که صدای پای خشونتهای القاعده ای و زنده شدن تفکر قتلهای زنجیره ای از آن به گوش می رسد. با این تفاوت که این بار اینها به عنوان تئوریسین، بدون وابستگی به حکومت، از موضع ارزشی و انقلابی سخنانی را در شرایط حساس فعلی مطرح می کنند که یقیناً امنیت ملی را هدف قرار داده اند. دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی موازی و غیر موازی هم یقیناً اگر از موضع امنیت ملی به این مسأله توجه کنند حتماً همین عقیده را خواهند داشت.

سخنرانی های CD شده  یکی از دکترین های این منهج که متاسفانه بخاطر اهانتهای فراوان به جناح اصلاح طلب و شخص آقای خاتمی عده ای در کار پخش و نشر آن هستند، نمونه ای از این ماجراست که دشمنان ایران و انقلاب اسلامی سخت تشنه شنیدن این حرفها هستند تا دیدگاههای خود را مستند نمایند.

نمونه ای دیگر: وبلاگی هست به نام انصار اسلام که با اسم و رسم صدها تن از وبلاگنویسان غیر سیاسی را آدرس داده و آنها را تهدید به قتل کرده است و خود را ارهابیون اسلامی نام داده است. و زیر آن نام آنان نوشته است: ناصبی، مرتد، ام الفساد.

گرچه در هر دو مورد، افرادی که چنین می گویند و چنان می کنند، خیلی آماتور هستند و کسی آنان را جدی نمی گیرد ولی اگر جوانان احساساتی و پرشور، این حرفها را جدی گرفتند و به صورت یک فرهنگ در آمد، کم کم به القاعده ای ناخواسته در کشور تبدیل خواهد شد که باید از همین شوخی ها زنگ خطر را به صدا در آوریم.

کمترین معنای این کارها این است که حکومت در ایران اقتدار ندارد. کشوری که دستگاه قضایی هست، پارلمان هست، دولت هست و نهایتاً ولایت فقیه هست، این نوع صداها به معنای نفی همه آنهاست. و ضد انقلابی ترین و ضد امنیتی ترین کارها تلقی می گردد.

این نوع مسائل امنیت ملی را نباید در چهارچوب مسائل جناحی نگریست. این مسائل مافوق این حرفهاست. و اولین مدعیان آنان باید دستگاه قضایی، و حوزه های امنیتی و اطلاعاتی باشند.

من به سهم خود وظیفه دینی و ملی خودم می دانستم که این را بنویسم و زنگ خطر را به صدا در آورم. به مسئولین عالیرتبه کشور هم منتقل کرده ام. کشف و شناخت این ها که تقریباً علنی هستند هم برای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی کشور بسیار آسان است. (نقل از: وب نوشت)

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن