من به سهم خود تلاش کرده ام در همین مسیر مقاله ای بنویسم و یکی از خوشفکرترین اندیشوران جنبش یعنی حمید دباشی را نقد کنم. مقاله من درست قلب ماجرای جنبش را می بیند. جایی که دور باش و کورباش را در ان راه نیست. نقد من به دباشی این است که نوع بحث او در باره اینکه چه کسانی حق دارند سخن بگویند به نحوی ترسناک یاداور خطاهای قرن بیستمی روشنفکران است. جنبش سبز مرزی برای سخن گفتن کسی ندارد. این درک من و بسیاری چون من از جنبش است. بنابرین با وجود آنکه او بدرستی می گوید باید دستور زبان خاص جنبش سبز را کشف کرد ناگهان به چاه ویل گزش و گزینش می افتد:
آنچه دباشی در نقد گروهی از ایرانیان مقیم آمریکا میگوید به نظرم رونویسی از یک دستورزبان کهنه است. زبانی که جنبش سبز زوال و خاموشی آن را نوید میدهد. او میگوید:
“لابد سر این اصل هر آدم منصفی توافق خواهد کرد که هر ایرانی که امروز در امریکا دارد برای جنبش سبز سینه چاک میکند ولی در عرض حداقل هشت سال سیاهی و تباهی و خباثت ریاست جمهوری جورج بوش لام از کام علیه جنگ افغانستان و جنگ عراق باز نکرده جانبداری او از جنبش سبز از ضریب محدودی از اعتبار برخوردار است”.
و البته این ضریب محدود کمی بعد تبدیل میشود به اینکه اصلا اعتبار ندارد:
“شصت سال است که دولت غاصب نژادپرست آپارتاید استعمارگر اسرائیل خون ملت فلسطین را در شیشه کرده، فرزندان آنها را کشته، زنان آنها را بیوه و عزادار کرده و سرزمین آنها را روز روشن از زیر پای آنها دزدیده است. لابد منصفانه است اگر به این حرف ساده معتقد باشیم که هیچ “فعال سیاسی” ایرانی (مردم معمولی را عرض نمیکنم) که در امریکا و یا اروپا زندگی میکند و طی این مدت دراز هرگز بر علیه این ظلم وقیحانه لام از کام نگشوده سینه چاک کردنش برای فقدان حقوق “بشر” در جمهوری اسلامی از بیخ و بن بیاعتبار است”.
من خود را آدم منصفی میدانم و بسیاری هم مرا به این صفت میشناسند، اما این منطق را درک نمیکنم و با دباشی همداستان نیستم. چه کسی گفته است که برای حمایت از جنبشی بر ضد ستم آدم باید بر ضد همه ستمهای دیگر دنیا اول اعلامیه داده باشد؟ این یعنی پایهگذاری نوعی گزینش جدید از همان نوع که اساس تبعیض را در نظام مقدس پایه گذاشته است. جنبش سبز از کسی کارت هویت نمیخواهد. حمایت او از این جنبش، خود کارت هویت است. چرا باید این را مشروط به حمایتهایی که پیش از این کرده یا نکرده است بکنیم؟
متن این مقاله را می توانید در اینجا بخوانید:
منطق این باشی و آن نباشی دباشی