زمانه امروز بر اساس برنامه طراحی شده پخش ماهواره ای خود را آغاز کرده است. یعنی ۱۱ سپتامبر. ما پخش آزمایشی خود را در شب صدمین سالگرد مشروطه آغاز کردیم و حال با ۱۱ سپتامبر وارد دوره حرفه ای کارمان می شویم. می خواستیم بین دو سالگرد مشروطه و ۱۱ سپتامبر کارمان را سازمان دهیم و با این دو یادمان بر تعلقات خود به دنیای قدیم و جدید تاکید ورزیم. دنیای ایرانی پس از مشروطه تغییر کرده است و دنیای نسل ما با ۱۱ سپتامبر زیر و رو شده است. مثل آنچه بعد از انقلاب اکتبر اتفاق افتاد. یا پس از جنگ دوم. یا سقوط شوروی. ۱۱ سپتامبر معنای تازه ای به اسلام و آمریکا و ایران داده است. در این بیگمانم.
هنوز کارهای زیادی باید صورت بگیرد. در واقع ما تازه وارد دنیای حرفه ای ها شده ایم. نیاز به کار و تمرین و آموزش و مراقبت زیادی داریم. اما در حدود چهل روزی که پشت سر گذاشتیم کار دوستانم مرتبا رو به رشد بوده است چنانکه شمار کسانی که به زمانه روی کرده اند. و من از این اقبال و استقبال خرسندم.
هر قدر این تحول برای ما شیرین و گواراست که نتایج پیگیری ها و تلاشهای خود را ببینیم اما اتفاق ناگوار خبر توقیف شرق بود که کام ما را از آغاز روز تلخ کرد. تحول کار ما از سویی و توقیف شرق از سوی دیگر تقارنی تصادفی اما سخت با معناست: شرق توقیف می شود اما روزنامه نگاری توقیف نمی شود رسانه توقیف نمی شود. اینجا اگر برگی می افتد آنجا جوانه و شاخه ای سر بر می کشد. رشد رسانه رشدی است مهارناشدنی. دنیای جدید دنیای ارتباط است. بدون ارتباطات ما برمی گردیم به عصر حجر و قجر. این هم ممکن نیست. این پری رو از این منظر نشد از آن روزن سر بر می آورد.
برای دوستانم در زمانه که سخت تلاش کرده اند تا این نهال پا بگیرد شکرانه بسیار دارم و شکایت دوستان ام در شرق را نیز حس می کنم. این عادت شیرین کار و تولید روزانه و صبح روی پیشخوان بودن با کلی حرف تازه، حال با یک حکم تلفنی باید ترک شود. مقامات اشتباه می کنند. شرق آبروی روزنامه نگاری ایران است. با فرزندان با آبروی ایران این رفتار بی گمان خطاست. بهانه از اسب و الاغ شطرنج جستن هم کار خردمندانه نیست. اینکه به هر بهانه به تعطیلی و توقیف رسانه روی آوریم تنها نشانه یک چیز است: رشد نایافتگی سیاسی و فرهنگی. اینکه اینقدر به طنز حساس ایم نشانه آن است که تفاوت مقام ها و گفتارها را نمی شناسیم (جمع می بندم چون این یکی ظاهرا فقط به مقامات محدود نمی شود). طنز حالا شده است بهانه توقیف. زمان شاه هم بود. توفیق مثلا. چه چیزی فرق کرده است؟ شرق وقتی تعطیل می شود که ایران از طنزینه خود تبرئه شده است. خود این طنز نیست؟ طنز تلخ.