حلقه ملکوت

عباس هم نتوانست در برابر وسوسه وبلاگ مقاومت کند. هر چه نباشد کار نوشتن است کار وسوسه گر نوشتن. و چگونه کسی مثل عباس می تواند در برابر وسوسه نوشتن و دعوت به نوشتن مقاومت کند. او که همه عمر در کار ارتباط برقرار کردن از راه نوشتن و انتشار دادن کوشیده است چگونه از این راه نو چشم بپوشد این ارتباط بی واسطه که هنوز جوهر قلم خشک نشده خواننده آن را خوانده است.

مطلب اولی که در حضور خلوت انس نوشته است مرا یاد سالهای انقلاب می اندازد و بیانیه های سیاسی و مقالات مجله کانون نویسندگان و اعضای آن. برای نویسنده ای مثل معروفی اولین نوشته وبلاگش طبیعتا امضای آن سالها و آن روحیه را دارد. او بسیاری از دوستانش را در این سالها از دست داده است.

… … من اما قلم او را غیر سیاسی تر از این می خواهم یا نه اینقدر مستقیما سیاسی اما هر چه بنویسد با علاقه می خوانم و لازم شد با آن درمی آویزم. این رسم حلقه ملکوت است: دوستی گرم و صمیمانه و نقد چالشگر و موشکافانه.

مطالب دیگر

سمرقند و فرزانه خجند

شماره جدید مجله سمرقند که جشن نامه ای برای فرزانه خجندی است در نوع خود کار یکه و یگانه ای است. علی دهباشی جشن نامه

کمون‌های از دست رفته

داشتم زندگینامه فروغ را مرور می کردم برای کاری که در دست دارم. رسیدم به این نقل از م. آزاد و دیگر نتوانستم پیش بروم:

رخ نمایی از جان فرهنگ ما

آنچه در طول جنگ عزرائیل با وطن ما اتفاق افتاد یک بار دیگر شگفتی آورد. گویی پدیده ای نادر بود. پدیده ای که در غوغای