گفتار آشوری در نقد حواشی بر فرهنگ علوم انسانی
پیشگامیِ دوستانام، مهدیِ جامی و مهدیِ خلجی، در باز کردنِ صفحهای برایِ طرحِ نکتههایی در بابِ درایند (مدخل)هایِ فرهنگِ علومِ انسانی، تألیفِ من، از چند جهت کارِ نیکو و ارزشمندی ست. نخست این که– همچنان که من خود در دیباچهیِ کتاب طلبیده یودم– زمینهیِ یک هماندیشی را، بر اساسِ کاری انجام شده و زمینهساز، میانِ ما فراهم میکند.
با توجه به این که هماندیشی و گوش دادن به سخنِ یکدیگر در میانِ ما تاکنون چندان پیشینهای نداشته است، اگر دوام داشته باشد، رویدادِ خجستهای ست.
دو دیگر این که، امکانِ بازاندیشی و اصلاح و تکمیلِ دست کم بخشی از این اثر را فراهم میکند و بر کارامدیِ آن می افزاید.
سه دیگر این که، با طرحِ پرسشها و بیانِ ایرادها در بارهی واژههایِ پیشنهادیِ من، هم مرا به اندیشیدنِ دو باره در بارهیِ آن موارد وامیدارد، و هم فرصتی فراهم میکند که من بتوانم، آن جا که لازم بدانم، از منطقِ کارِ خود دفاع کنم و دلایلِ آن را برشمارم، و هم، آن جا که نقد را بپذیرم، به اصلاح و تکمیلِ درآیند دست زنم.
از آقای مهدی خلجی سپاسگزار ام که بابِ نقد و نظر را در بارهیِ این فرهنگ گشوده است. امیدوار ام از این راه دیگران نیز به شرکت در این بحثها برانگیخته شوند. اکنون میخواهم، با توجه به نکتههایی که گفتم، با ایشان در موردِ نقد و نظرهاشان واردِ گفت-و-گو شوم. از آن جا که گفتههایِ ایشان در همین صفحه در دسترس است، آنها را تکرار نمیکنم.
*برای ادامه گفتار آشوری حاشیه نوشت ها را ببینید