عکس اکبر گنجی برگرفته از ایرانیان دات کام
ای کاش می توانستم تا گل برات بفرستم
یا بهر روزه داری هات نقل و نبات بفرستم

شوریده وار امشب را با واژه عشق می ورزم
تا با دمیدن خورشید شعری سزات بفرستم

ای کودکی که دیروزت موقوف نی سواران شد
اکنون که مرد میدانی اسب و قبات بفرستم

ابلیس را ز خود راندی از دل غبار افشاندی
پاداش این دل آگاهی شکر و ثنات بفرستم

ای کاش می توانستم بر عمر تو بیفزایم
سویت ز اشک خود جامی آب حیات بفرستم

ای کاش می توانستم شرحی به خون کنم امضا
در تنگنای زندانت حکم نجات بفرستم

این ناگشوده در بر تو روزی گشوده خواهد شد
فرش امید می بافم تا پیش پات بفرستم

از سیمین بهبهانی شاعر ملی ایران

شعر را با صدای خود سیمین بشنوید (از بی بی سی) – او با ویرایشی در شعر خود، کلمه “روزی” را در بیت آخر به “فردا” تبدیل کرده است. 
 
نیز:

گفتگوی بی بی سی با محمدعلی ابطحی
و نقد تند و تیز نیک آهنگ بر ابطحی و خاتمی

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن