مردم ایران خامنه ای را نمی خواهند. این را همان ۲۵ سال پیش نشان دادند وقتی به ناطق نوری رای ندادند و رقیب شریف اش را با رایی شگفت آور به ریاست جمهوری برگزیدند.
پادافره این گزینش و نه گفتن به خامنه ای بحران هایی بود که هر ۹ روز یکبار برای آن دولت کریمه درست کردند. خامنه ای خاتمی را هرگز دوست نداشت و پس از آن دشمن داشت تا امروز. گرچه هرگز حریفی چنین جوانمرد نداشته است.
بعد از هشت سال تحمل رفسنجانی و هشت سال تحمل خاتمی بالاخره زمان موعود فرارسید و در انتخاباتی مشکوک احمدی نژاد برکشیده شد و هاشمی به زیر افتاد تشفی ولایت را. جنگ با نیروهای خامنه ای هم مردم را خسته کرده بود. گفتند بگذار کسی از خودشان بیاید شاید آسوده تر شویم. بزرگترین زحمت های تاریخ انقلاب بر سر همه آوار شد.
چهار سال بعد همان مردمی که گرد خاتمی جمع شدند این بار گرد شریف پاکبازی چون میرحسین را گرفتند و جنبش نفیس سبز را که در تاریخ جنبش های مدنی و اعتراضی ایران بی نظیر است به وجود آوردند. خامنه ای با همه رسوایی احمدی نژاد را حفظ کرد. او نمی تواند هضم کند که مردم او را نمی خواهند.
دو سال بعد احمدی نژاد هم زیر فشار استخفاف ولایی برید و رابطه معجزه هزاره سوم با امام زمان قطع شد. احمدی نژاد چنان هزینه ای روی دست نظام گذاشت که خامنه ای ناچار به نرمش قهرمانانه شد و روحانی و ظریف را برای حل مشکلاتی که عزیزکرده اش درست کرده بود به کار گرفت.
در انتخابات دوره روحانی مردم سبز و اصلاحاتی با دلی چرکین شرکت کردند و خواه و ناخواه مردی را برگزیدند که به خود نزدیکتر می دیدند و از همه مهمتر رهبران اصلاحات و سبز او را تایید می کردند.
این بار وقتی چهار سال اول گذشت بحران سازان ولایی دست به کار شدند تا مانع روحانی شوند. از بی اعتبار قلمداد کردن برجام تا راه انداختن اعتراضات ۹۶ از خراسان و دامن زدن آن در سراسر کشور خواستند روحانی را مهار کنند. روحانی بیدی نبود که از این بادها بلرزد. کار را سخت گرفتند تا رسید به اعتراضات آبان ۹۸ و ساقط کردن هواپیمای اوکراینی. بعدهم کرونا رسید. کرونا بلای بزرگی بود اما در سیاست کمی محل تنفس خرید برای روحانی. و گرنه آدمخواران ولایت او را یکجا بلعیده بودند یا دست کم ظریف را به دورخ می فرستادند.
خامنه ای تنها دیوار دفاعی داخل حاکمیت و ولایت بود در مقابل روحانی و ظریف. اما در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ روشن شد که دیگر خامنه ای همان ولی فقیه مقتدر سال ۸۸ نیست. چیزی و چیزهایی تغییر کرده است. مجمع تشخیص مصلحت اش دست دولت را بسته نگه داشت و اجازه نداد پیشنهاد پیوستن اش به نظام نظارت بر پولشویی پیش برود. شورای نگهبان اش هم با حذف لاریجانی و بی اعتنایی به درخواست جبران خامنه ای و اکنون بی اعتنایی به درخواست مکرر خود لاریجانی برای اعلام دلایل رد صلاحیت صحنه جدیدی را رقم زده است: حرکت به سوی استقلال شورای نگهبان که در واقع استقلال دولت پنهان از خامنه ای است.
حال مردمی که در مخالفت با خامنه ای و نظام فکری و سیاسی بسته و تحمیلی او اصلاحات را حمایت کردند و جنبش سبز را پدید آوردند و پشتوانه عظیم مردمی برای برجام و مذاکره با قدرتهای جهانی بودند در آستانه فصلی تازه قرار گرفته اند: از یک خامنه ای به خامنه ای های بسیار. تکثیر خامنه ای. اکنون مردم ما با کسانی باید بجنگند که دقیقا نمی دانند چه کسانی هستند. اما می دانند که از قدرت مردم بیزارند و خواستار استقلال قدرت خود از رای و نظر و اختیار مردم اند.
خامنه ای رهبر ضعیفی بود. به همین دلیل به قدرت ارعاب چسبید و نیروی امنیتی و اطلاعاتی را قوی کرد تا در حصن حصین آن از نارضایتی مردم ایران در امان بماند. اکنون قرار است خامنه ای های ضعیف دیگری به صحنه وارد شوند. اینها همه در حد رئیس قوه قضا و دست پرورده خود خامنه ای اند. به تنهایی هیچ نیستند. ناچار باید لشکری از آنها ساخت تا به کمک هم بلکه بتوانند دوران پساخامنه ای را مدیریت کنند. اما این لشکر ضعفا هم تک به تک و هم در مجموع از خود خامنه ای ناروادارتر و بسته تر و خطرناک ترند. از هم امروز باید به شکستن این لشکر اندیشید پیش از آنکه ایران را به کام ناراستی و توهمات خود فروبرند. احمدی نژاد یک غلام برکشیده بود. امروز با صد غلام برکشیده طرف هستیم. و عاقبت حکومت غلامان هیچ بهتر از دوران آخرالزمان نخواهد بود.
خامنه ای موجب دو جنبش بزرگ شده است. اصلاحات و جنبش سبز هر دو برای نه گفتن به خامنه ای بود. اگر شنید یا نشنید دیگر مهم نیست. مهم این است که خامنه ای تکثیر شده است. این بزرگترین خطر امروز و آینده نزدیک ما ست. فردا که خامنه ای نباشد فردایی که از همین دیروز شروع شده است ما با اژدهایی هفت سر و هفتاد دست روبرو خواهیم بود که در حفظ قدرت هیچ خط قرمز حقوقی و اخلاقی ندارد چنانکه در طراحی همین انتخابات و سلب اختیار جمهور و رفتار نامزدهای ولایی می بینیم. الگوی این مرحله جدید از عمر ولایت سالها ست سوریه بشار اسد بوده و در این انتخابات -همزمان با انتخابات مشابهی در سوریه- آن را بی پروا رونمایی کرده است.
این طراحی کدام دشمن است برای ایران؟