گزارش طولانی و مستندگونه تلویزیون فارسی بی بی سی در باره خامنه ای را می دیدم: خط و نشان رهبر. می خواستم به یادداشت کوتاهی در فیسبوک بسنده کنم ولی دیدم کمی بیشتر باید در باره اش حرف زد. پس اینجا نکاتی را اشاره می کنم:
اول در جذابیت این گزارش بگویم که به نظرم در دو سه محور خلاصه می شود: یکی نریشن بسیار خوب و با جمله بندی و نحو خاص خود که بسیار مناسب سبک ایجازگونه گزارش است و با حذف حشو و زواید کلام راوی آن را به کوتاهترین کلمات فشرده می سازد و هم کار را به پرگویی نمی کشاند و هم در میان اطلاعات بسیاری که می خواهد ارائه کند جای تنفس به شنونده می دهد تا همه دقایق با نریشن پر نشود. جذابیت دیگر این گزارش اشاره به آدمهای دور و بر خامنه ای یا آنطور که من دوست تر دارم بنامم شیوخ فرقه خامنه ای است. اشاره به این شیوخ فرقه گاه تکراری ولی اغلب تازه است و زاویه دید بسیار درست و بجایی است. گرچه در حد چاشنی روایت باقی مانده است.
اما حسن این گزارش همان عیب آن است. یعنی اطلاعات بسیار و البته در اغلب موارد تکراری. روایت متن و سیر تصاویر هیچ سیر معینی ندارد جز ترتیب تاریخی که درد خاصی دوا نمی کند. در نتیجه براحتی این کار را می شد در ۲۵ دقیقه هم ارائه کرد. یعنی قسمت های نسبتا تازه و بخش های جذاب تر گفتگوها را در هم آمیخت و از یک نقطه دید منتخب آن را روایت کرد. مثلا همین مردان فرقه خامنه ای می توانست یک زاویه دید درست باشد که تمام اطلاعات را صرفا از همین نگاه جمع آوری و معنایابی و رمزگشایی کند. یا مثلا نگاه نظامی-امنیتی خامنه ای را به مدیریت سیاسی پی بگیرد و آن را محور روایت قرار دهد. اما این گزارش چنین نمی کند. ناچار انبوهی از اطلاعات را باید در یک ساعت به مخاطب بدهد که بخش اعظم آن مفید فایده ای نیست و نکته تازه ای را روشن نمی کند. اتکای گزارش به عکس هم که گاه خوب درآمده به دلیل اتکای بیش از اندازه فقر منابع تصویری گزارش را برای روایت یک ساعته اش نشان می دهد و آن را از نظرگاه حرفه ای ضعیف می کند.
این است که می گویم این گزارش مستندگونه است و نه مستند که اصولا بر پایه تحقیق ساخته و پرداخته می شود و منابع و اسناد تازه. اما در اینجا ما نه تحقیق تازه ای می بینیم و نه منابع تازه ای که قبلا دیده و شنیده نشده باشد ارائه می شود.
انبوهی اطلاعات و ضرورت ایجاز گاه به درستی و صحت روایت هم صدمه زده است. مشخصا در دو جا روایت کاملا تحریف شده یا ناقص است. یک جا وقتی از دلیل حبس خانگی آیت الله منتظری حرف می زند و یک جا هم وقتی از ۱۸ تیر سخن می گوید. در مورد اول از مساله مخالفت با فتوادهی خامنه ای حرفی نیست و در مورد دوم از بسته شدن روزنامه سلام. با حدف این فکت ها روایت مخدوش و ناقص شده است. به همین ترتیب پایان بندی گزارش هم نادرست و نادقیق و حتی نقض غرض است.
این روایت از زندگی خامنه ای بنابرین هیچ مزیتی ندارد و اصولا یک کار مستند تلویزیونی شمرده نمی شود. اما تنها یک نکته از نظر سیاسی در آن هست که نه به خود این کار و شیوه ساخت آن از نظر حرفه ای که به لحن آن و شیوه نگاه اش به خامنه ای بر می گردد. در این گزارش بلند به نظرم برای اولین بار بی بی سی فارسی از آن بیطرفی خاص خود خارج می شود و خامنه ای را به اقتدارگرایی و سرکوب مخالفان انگشت نما می کند. این موضوع از نظر سیاسی مهم است و می تواند بازتاب مرحله تازه ای از سیاست گذاری بریتانیایی برای مقابله آشکار با رهبری خامنه ای باشد. اما از نظر حرفه ای این کار امتیازی در حد یک ساعت مستند برای تهیه کننده و بی بی سی به همراه نمی آورد.