رسانه سبز میدان لجن مالی نیست

 من قبلا گفته ام که بعد از ۲۲ بهمن ما وارد مرحله تازه ای می شویم که نقد درونی جنبش است. یکی از آن نقدها حتما نقد رسانه ای است. زیرا من همچنان معتقدم که جنبش همان رسانه است و بدون نقد رسانه های سبز نقد جنبش بی معنا ست. نوشته های کسی به نام فرشته رضایی مجد اگر در جای دیگری بجز خودنویس منتشر می شد ارزش نقد نمی داشت. اما چون در سایتی منتشر می شود که یکی از بهترین کارتونیست های ایرانی اداره اش می کند و کسی است که سهم قابل توجهی در هنر جنبش دارد دیدم گرچه از مستعارنویسان لجن پراکن بیزارم و از اینان کناره می گیرم اما در این مورد باید شهادت خود را اعلام کنم. تا خطر سبز لجن نویس مهار شده باشد. سبز آزاد است از هر چه می خواهد و هر طور می خواهد بنویسد اما دروغ خط قرمز سبزها ست. سبز لجنی همان بهتر که در کیهان استخدام شود. این طرف نیازی به لجن مالندگان نیست. این را به عنوان قطعنامه نوروزی سبز بپذیرید. این یادداشت در تهران ریویو منتشر شده است:

تازگی‌ها متوجه شده‌ام که سبزها دو دسته‌اند و یک دسته‌شان که اقلیت هم هست، سبزشان لجنی است! یعنی خیلی ساده در لباس سبز و از جبهه سبز به لجن‌مالی دیگران مشغول‌اند. من با لجن‌مالی مخالف‌ام و مهم نیست که این کار را کیهان می‌کند یا رجانیوز یا جرس و خودنویس. البته سبزهای لجن‌مالنده برای خودشان استدلال‌هایی دارند و از سنت خاصی در چپ می‌آیند که الان قصد ورود به آن را ندارم. اما من از آن گروهی هستم که بین سبز بودن و لجن مالیدن یک جهان فاصله می‌بینند.

به نظر من مشکل این دوستان که نقش خاله خرسه را بازی می‌کنند در دو سه نکته است: اول جزمیت‌شان، دوم روش پرمغالطه‌شان و نهایتا اعتقادشان به اینکه لجن‌مالی حق مسلم ماست! دلیل عمده زیرساختی‌اش البته فقط یک چیز است: این رفقا در باغ زرد و سرخی سیر می‌کنند که دیگر بهاری ندارد.

مشکل منطقی در لجن‌مالی اتکای آن به شبهات و شایعات است. لجن‌مالنده دنبال حقیقت نیست، دنبال بهانه است که بزند و شما را بکشد پایین و خوار و حفیف کند. نوعی جنگ روانی از نوع ولایی است. سکولارش یعنی در دایره حب و بغض می‌چرخد.

در سایت نوبنیاد خودنویس که بدان امیدها می‌رفت و هنوز می‌رود، تازگی یک لجن‌مالنده محترم که زیر نام فرشته رضایی‌مجد می‌نویسد به تقویت مبانی سبز لجنی مشغول است. این نویسنده که به اغلب احتمال نام‌اش مستعار است به حملات شخصی به عطاءالله مهاجرانی پرداخته و محسن کدیور را هم می‌نوازد.

ادامه متن را در تهران ریویو بخوانید.

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن