تازگیها متوجه شدهام که سبزها دو دستهاند و یک دستهشان که اقلیت هم هست، سبزشان لجنی است! یعنی خیلی ساده در لباس سبز و از جبهه سبز به لجنمالی دیگران مشغولاند. من با لجنمالی مخالفام و مهم نیست که این کار را کیهان میکند یا رجانیوز یا جرس و خودنویس. البته سبزهای لجنمالنده برای خودشان استدلالهایی دارند و از سنت خاصی در چپ میآیند که الان قصد ورود به آن را ندارم. اما من از آن گروهی هستم که بین سبز بودن و لجن مالیدن یک جهان فاصله میبینند.
به نظر من مشکل این دوستان که نقش خاله خرسه را بازی میکنند در دو سه نکته است: اول جزمیتشان، دوم روش پرمغالطهشان و نهایتا اعتقادشان به اینکه لجنمالی حق مسلم ماست! دلیل عمده زیرساختیاش البته فقط یک چیز است: این رفقا در باغ زرد و سرخی سیر میکنند که دیگر بهاری ندارد.
مشکل منطقی در لجنمالی اتکای آن به شبهات و شایعات است. لجنمالنده دنبال حقیقت نیست، دنبال بهانه است که بزند و شما را بکشد پایین و خوار و حفیف کند. نوعی جنگ روانی از نوع ولایی است. سکولارش یعنی در دایره حب و بغض میچرخد.
در سایت نوبنیاد خودنویس که بدان امیدها میرفت و هنوز میرود، تازگی یک لجنمالنده محترم که زیر نام فرشته رضاییمجد مینویسد به تقویت مبانی سبز لجنی مشغول است. این نویسنده که به اغلب احتمال ناماش مستعار است به حملات شخصی به عطاءالله مهاجرانی پرداخته و محسن کدیور را هم مینوازد.
ادامه متن را در تهران ریویو بخوانید.