دو عکس از تاریخ شخصی موسوی

این دو عکس در زیر هم در ستونی از عکسهای میرحسین موسوی در وبلاگ تازه تاسیس اش (+) آمده است. عکس اول او را در قیافه تیپیک دانشجویان چپ نشان می دهد:

و عکس دوم تقریبا در همان سالها و حتما کمی بعد ولی با همان عینک او را با نشانه شناسی دیگری تصویر می کند؛ یک مذهبی انقلابی از طراز اوایل انقلاب:

برای من جالب است که مرز چپ و مذهبی بودن صرفا با چند نشانه مشخص می شده است. اما البته موسوی در همان اندیشه مذهبی نیز به آرمانهای چپ وفادار ماند که داستان دیگری دارد. دیدن ردیفی از عکسهای او مرور سریع تاریخی را آسان می کند. چیزی که مشهود است تغییر است. تغییری که در برابرش اینقدر مقاومت می شود. این عکسها رسانه اند. به خود می گویم کاش همه نامزدهای ریاست جمهوری و همه نامزدهای همه مقامات دیگر هم ردیفی از عکسهای سی چهل سال اخیر خود را منتشر می کردند. چه تاریخی می شد! تاریخی که چه بسا انکار می شود. پوشانده می شود. من خیال دارم این کار را در قالب یک برنامه با آدمهای مشهور و نامشهور پیگیری کنم. ما باید با خودمان و تاریخ مان رو در رو بایستیم و نترسیم. انقلاب می خواست همه تاریخ را صفر کند و دوباره از سال یکم شروع کند. حالا احمدی نژاد چهار سال است تلاش می کند تاریخ انقلاب را هم صفر کند و دوباره از سال یکم خودش شروع کند. این را باید شکست و کنار نهاد. ما باید با تاریخ مان هر چه هست از اول تا امروز روبرو شویم. تا به تغییر باور کنیم. تغییری که در ما و در جامعه ما پدید آمده است و چون ماهی در آب آن را نمی بینیم. عکس ما را از آب بیرون می اندازد تا به یاد بیاوریم از کجا به اینجا رسیده ایم. عکسهای موسوی نمونه خوبی برای مطالعه است. انتشار آنها در وبلاگ اش هم بامعنا ست. وبلاگ در اولین قدم شما را دارای تاریخ شخصی می کند. 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن