اندیشیدن یعنی فحشا

عنوان مطلب کیهان که در آن ذکرخیری هم از من رفته است بسیار با معنا ست: فحشا و اندیشه. من می کوشم نگاهی بیندازم به اینکه چرا از نظر کیهانی ها اندیشیدن می تواند همنشین فحشا یا خود فحشا باشد.

به ادعای کیهان یکی از بنیادهای دخیل در طرح پلورالیسم روزنامه نگاری در ایران "درنیمه اول دهه هشتاد تنها به تبلیغ و گسترش جنبه های شهوانی و ادبیات اروتیکال (کذا در اصل) پرداخته است و اکنون طرح شکست خورده «کمپین یک میلیونی با پنجاه امضاء» را در کارنامه خود دارد".

کیهان تا همینجا میان اروتیسم و کمپین زنان رابطه برقرار کرده است و گویی کمپین ایشان را کمپین اروتیک می داند.

در مرحله بعد سروش نام برده می شود تا با انگ همنشینی "شاگرد"ش با اروتیک پردازان آثار این اندیشه گر هم در ردیف "عاشقانه های جنسی" وانموده شود. به گمان نویسنده کیهان این مجموعه اروتیک قرار است "به خیال خود حوزه های شبه روشنفکری و جوان را نیز متاثر کنند.

حلقه های بعدی این اندیشه اروتیک افرادی هستند فراری (مدیر فراری مجله گردون ویکی دیگر که از ایران گریخت) وابسته به سیا (تهیه کننده رادیو فردا، ارگان سازمان سیا) مبلغان اندیشه های سروش، یک "نویسنده صهیونیست" که با کانون های روزنامه های "مدعی اصلاح طلبی" همکاری دارد، یک حامی "گروهک تروریستی منافقین" است که مجموعا و دست در دست توانسته اند "اطمینان سرویس اطلاعات و امنیت هلند" را جلب کنند و لابد به همین دلیل یک "سفیر سابق هلند در ایران" نیز در جمع آنان حضور و بر ایشان نظارت دارد.

برای اینکه کمتر گمانی از خباثت این اندیشه گران فحشاگستر باقی مانده باشد اضافه می شود که  آنها "اهل جنگ روانی" اند و با "نیروهای اپوزیسیون ایرانی" پیوند دارند و اتاق فکری دارند که "محل تدوین و اجرای طرح های جنگ های رسانه ای صهیونیست ها علیه ایران لقب" گرفته است و "کاریکاتورهای موهن علیه دین اسلام و پیامبر" از دل نشست های محرمانه ایشان پدید آمده است.

برای اینکه گمان نکنید پیوند همه این ها با فحشا خواب و خیال است من بار دیگر به پایان افشاگری توجه کنید که در آن تصریح می شود که "اکنون طراحی پروژه ای برای پیوند فحشای مدرن (تحت اینترنت) با رنگ ولعاب شبه روشنفکری در دستور کار" این اندیشه گران است و همه اینها کار یک استراتژیست امنیتی است.

می بینید که تمام آنها که در این حلقه اروتیک و فحشای مدرن اینترنتی حضور دارند دشمنان ایران اند: از مجاهدین گرفته تا صهیونیستها و امنیتی های رقیب و جنبش زنان و اپوزیسیون و ضدمذهب هایی که کاریکاتور علیه پیامبر طراحی می کنند و یک مشت فراری اند و با سیا همنشین و همسو یند.  

دشمن اصلی در این نوشته سه چهار گروه اند: روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان، اندیشه گران و بسیجگران حقوق زنان. از نظر کیهان آنچه این گروهها را به هم پیوند داده علاوه بر سیا و صهیونیسم، سکس است.

کیهان یکجا دو هدف و نگرانی عمده را به هم پیوند زده است: اندیشه و سکس. این همان عنوان مقاله هم هست. از نظر کیهانیان پایه کنترل امنیت کشور بر کنترل اندیشه و سکس است و هر چه و هر که به آنها می تواند وابسته شناخته شود. کیهان با نوشته خود قرار است ضد حمله ای علیه اندیشه و سکس فراهم کند.

از نظر کیهان مهمترین تابوها و مهمترین دشمنان و آفت ها همین دو سنخ فعالیت است. فعالیتی که اندیشه را رواج دهد و فعالیتی که سکس را برجسته سازد. نگاه کیهان بروشنی این است که کل تکاپوی اجتماعی مزاحم یا به این و یا به آن وابسته است.

اما ربط دادن اندیشه و فحشا بسیار معنادار است. ولی کدام اندیشه فحشا ست؟ و چرا؟ جواب به آن از راه هدفهایی که کیهان برای زدن انتخاب کرده ممکن است: اندیشه ای که از حکومت مستقل است و در مقابل آن موضع منتقد دارد. اندیشه ای که مثال آن سروش است. شخصیتی مذهبی که می تواند آلترناتیو اندیشه حاکم باشد. روشن است که چنین اندیشه ای باید محکوم به فحشا باشد. فحشا مفهومی مذهبی است و در اینجا برای مقابله با اندیشه مذهبی استفاده شده است.

دردسر اصلی برای کیهانی ها امروز اینترنت است. جایی که بر آن کنترلی – و در آن اعتباری- ندارند وکنترلهای بیشتر و بیشتر را هر روز می توان با اندیشه ای تازه دور زد. این است که نویسنده کیهان فراموش نمی کند که باید بر فحشای مدرن اینترنتی تاکید کند. مفهوم فحشای مدرن اینترنتی تمام مشکل ایران از نظر کیهان است: اندیشه مذهبی غیردولتی و کنترل ناپذیر و آلترناتیو، متکی به باورها و دریافتهای مدرن و امروزی و جوان پسند و جهان پسند، و بهره برنده از اینترنت. اینترنت سرزمین بیگانه ای است برای کیهانی ها. و مثل هر سرزمین بیگانه سراسر شهوت است و تازگی های اروتیک. اروتیسمی که کیهان را راهی به آن نیست. کسی ایشان را در این سرزمین تحویل نمی گیرد و به چیزی نمی خرد. پس با آن دشمن می شوند.

از نظر کیهان، اندیشه اگر تایید دولت و فکر حاکم نباشد فقط می تواند فحش باشد فحشا باشد مزاحم باشد مزدور باشد کار خارجی باشد کار فراری ها باشد. فراریانی که در "سرزمینی بیگانه" خانه کرده اند. کیهان دون کیشوت وار با چنین دشمنی می جنگد. تمام مضحک بودن قضیه در همینجا ست: جدی گرفتن تخیلات ذهنی که دنیای جدید را نمی شناسد و با آن دشمن است و راهی برای مفاهمه با آن ندارد و نمی شناسد. از نظر چنین دون کیشوت هایی حتما و ضرورتا همه دشمنان خیالی و واقعی او دست به دست هم داده اند. پس باید به نبردی بی امان با آنها پرداخت سوار بر خری شد و قابلمه ای بر سر نهاد و مستخدم گولی را چونان سرباز پیاده جلو انداخت و ادعای سرداری کرد. و سکس؟ دشمنی با هر چه نشان جنسیت دارد چه بسا نشان اختگی است. نشانی از عقیم ماندن اندیشه کیهانی. این می ارزد که یادداشتی دیگر به آن اختصاص دهم. حالیا همین اشارت بس. 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن