سال-نماهای وبلاگی

سیب - برگرفته از نقطه ته خط

در یادداشت وبلاگ، کارخانه مفهوم سازی پیشنهاد کرده بودم که اهالی وبلاگستان خاصه وبلاگ های بحث برانگیز و مرجع به گزینشی از مفاهیم تولید شده وبلاگی در سال پارینه بپردازند و شماری از دوستان را هم به نام یاد کرده بودم. کسانی از ایشان بزرگوارانه این پیشنهاد را پذیرفته اند. فکر کردم بهتر است همه آنها در یک پست جداگانه معرفی شوند تا برای لینک دادن کلی در وبلاگهایی که به این سال-نماها علاقه مندند نیز کار را آسان تر کند. کسانی مانند شادی ضابط هم که در باره وبلاگ ها مطالعه می کنند در این میان شماری از برجسته ترین مفاهیم طرح انداخته وبلاگستان در سال ۸۴ را خواهند یافت و شاکر وبلاگ نویسان که کار جستجو را بر آنها ساده کرده اند. فهرست این دوستان به ترتیب آخر به اول (یعنی لینک اول از تازه ترین سال-نما ست و لینک آخر از اولین سال-نمایی که دیده ام. شما هم اگر به این پست زیاد مراجعه کرده اید کافی است لینک اول را ببینید که تازه شده یا نه):

قهوه نوشیدن با شیرین: آدم بی ادعا و بی ریایی است. معلمی زنده دل و جوانگرا و دلسوز. با قهوه نوشیدن شناختمش و خواننده اش شدم. اشتیاق اش به ارتباط حد ندارد. آدمی است که فکر می کنی هیچوقت ناامید نبوده هیچوقت ناامید نمی شود. مرا یاد دوره معلمی خودم می اندازد. آدم وقتی با جوانهایی سر و کار دارد که چشمشان وقتی چیزی می آموزند برق می زند ناامید نمی شود.

کارنامه گفتگوهای وبلاگی: بیلی و من اسم غریبی است. می گوید که این آدم تنها زندگی می کند. ممکن هم هست تنها نباشد ولی عنوانش این را می گوید. اسم غریبی است. رسم اش اما آشناست. لر باشی ناآشنا نمی شوی که! گفتگوهاش هم منحصر به خودش است. فکر گفتگو با وبلاگ نویسان خاص اوست. او از آدمهایی است که با این گفتگوها به سمت تعیین وبلاگهای پرارجاع رفته است. آدم خاکی است. اما باتجربه می نماید. از نسل انقلاب است. کنجکاوی جوانانه دارد. در جستجو ست. از همین گفتگوهاش می شود فهمید.

سیب های سیدانه: هنور نمونه خوب آهسته اما پیوسته رفتن است. یک زوج موفق روزنامه نگار هم. توجه به ادبیات کودک اش تقریبا بی رقیب است. تاملات اجتماعی اش خوب است. گفتگوهاش هم که گفته ام قبلا عالی است. مصاحبه گر خوب بودن هنر است. و سید هنوز این را دارد. ندیده ام با کسی دعوا بگیرد. متعادل است. فقط باید آرشیو موضوعی هم درست کند. یک طراحی مجدد وبلاگ اش هم شاید بد نباشد! وقت اش است.

سواران مفاهیم در مه: نی لبک درکی فروتنانه از مفهوم سازی دارد و از خود به عنوان مفهوم ساز. می گوید برای ارشاد کسی نمی نویسد قصد هدایت ندارد و سخن را برای تخفیف و تحقیر کسی به کار نمی گیرد. من موضع او را انسانی می بینم از این بابت که خودبرتربینی را نفی می کند اما فارغ از آن فکر می کنم نوعی هدایت – در غیرمذهبی ترین معنایش- یا ادعای آن در هر نوشته ای وجود دارد. زیرا نوشتن یعنی در میان نهادن یافته هایی که فکر می کنیم از جهتی تازگی دارند و برای گروههایی مشکل گشایند. حتی اگر پیامی در بطری باشد. گرچه می توان در این موضوع کنکاش کرد اما اصل آن ظاهرا مناقشه نداشته باشد. دارد؟

سیب های کاشی: محمد جواد کاشی می گوید مفهوم سازی را در معنای ابداع قبول دارد اما بحثی دراز دامن می توان کرد که مفهوم سازی فقط ابداع نیست. باشد هم ابداع فقط یک معنا ندارد. به نظرم هر نوع زنده کردن یا دوست تر دارید احیا کردن مفاهیم و بازنگری از زاویه دید تازه هم مفهوم سازی است. کاری که خود دکتر کاشی کرده است. دقیق شویم ابداع اصلا غیرممکن است. همیشه بازسازی وجود دارد و مفهوم سازی از راه آن.

سبد مفاهیم مادام میم: یک یادداشت ماه! مسرت خانم میرابراهیمی (مادام میم سیبستان/ نفس دوم یزدانجو/ خود دوم خودش و غیره!) از این شکوه می کند که چرا خودهای دیگرش را به پستو فرستاده است. اما واقعیت این است که این خودها سر-و-کله شان همه جا در نوشته های او بخصوص همین یکی پیداست! زبان و بیان تحلیلی مادام میم یکی از روان ترین هاست و کاملا آپ-تو-دیت و راحت ارتباط برقرار می کند. این یعنی جوهر وبلاگ. و نهاد ناآرام همه خودهای ما!

گاز آدم به سیب های ۸۴: این ناصر الدین شاه خالدیان خدا(یا: سایه خدا)ی قجرنویسی در وبلاگستان است. روزنامه نگار تیز و با دامنه معلومات وسیع و نثر خوب و طنز دلنشین و گاه روده-بر! گفته بودم که مرا یاد معلم های ادبیات از نوع سختگیرش می اندازد. چون معلم های سختگیر ادبیات کسانی بودند که کارشان را دوست داشتند و سواد ادبی داشتند و می دانستند هر بچه ای که انشای رمانتیک بنویسد لزوما نویسنده خوبی نخواهد شد! گاهی ترکه هم دست می گرفتند! خلاصه حدودالعالم و آلادم دستشان بود. حساسیت اجتماعی ش فوق العاده است.

آقای الپر و سیبهایش: الپر، طراح نظریه اینترنت به مثابه کمون، جدی ترین فعال سیاسی وبلاگستان در جناح اصلاح طلب اش است! صراحت لهجه و هماهنگ سازی و قدرت بسیجگری اش مثال زدنی است. در عین حال بدون آنکه مبتذل باشد خاکی است و عشق اللاتی. حتی حسین درخشان هم به او می گوید: آقای الپر! در ویترین سال اش – تعبیر قرضی از آشپزباشی وبلاگستان-  ۱۰ تا سیب درشت و سرخ را خوب برق انداخته و به چشمدید شما گذاشته است.  

مخلوق نا-آرام: مخلوق یکی از وبلاگهایی است که قبلا در باره اش گفته ام که کنجکاوی مرا به دنبال کردن مطالب اش بر می انگیزد. کار خوبی کرده و گزینه ای از یادداشتهایش در باره دین و خدا و نقدهای اجتماعی اش فراهم آورده است. من بسیار خوشحال می شوم که دوستان هر چه بیشتری به این گزینش های وبلاگی دست بزنند و اصلا مهم نیست که من نامشان را در فهرست کوتاه دوستان هم-بحث ذکر کرده ام یا نه. چه بسا همین مایه مباحثه های آتی باشد. مخلوق از وبلاگهای خوب و خواندنی است و دغدغه هایش برای من آشنا ست. اما فاصله ای داریم در نحوه پاسخ گفتن به این دغدغه های مشترک. طبیعی باید باشد گمانم. اما از وبلاگ های خوش-قلم و خوشخوان است. 
 
مسعود برجیان: با همه ناآرامی های جامعه و سیاست ۸۴ و همه مشکلات خانه و زندگی و ناامیدی های سیاه ناشی از فشارهای تحمل ناپذیر اجتماعی مسعود برجیان نوشتن و بحث کردن را رها نکرد. ببینید چگونه از خواندن مشروطه ایرانی و بیمادرای مادرش در بیمارستان می گوید. منهای مباحث اجتماعی و تاریخی ارزشمند، یادداشت خودکشی او یکی از موثرترین نوشته ها در سوانح احوال اهل معنا در ایران بود. 

سال نمای عنکبوت: یکی از بهترین و پربارترین وبلاگ نویسان سال ۸۴ است. کارنامه پر و پیمان اش بخوبی نشان می دهد که در هر زمینه ای که قلم زده اندیشه اصیلی را عرضه داشته است. ( پرکار را به پربار بدل کردم. از بس که این پسر وسواس است. می گوید پرکار نیستم و تو اغراق کرده ای. به نظرم درست این است که پرنویس نیست. اما در مورد هر مطلب اش با جدیت کار می کند. اینجوری بگوییم: هر نوشته اش پرکار است. حالا بهتر شد امین خان؟)

گزیده های پارسایانه: پارسا صائبی ضمن گزینش مطالب اش چکیده مانندی از مفهوم/مفهوم های اصلی هر نوشته اش به دست داده است. این بخش اول از گزیده های اوست مربوط به شش ماه اول سال ۸۴. بخش دوم هم در اینجا. پارسا یکی از تنظیم کنندگان موتور وبلاگستان است از همان کانادا و هیچ ربطی هم به مکتب کانادایی وبلاگ نویسی ندارد!

سیب های راز: از پویان که می گوید نگاهش به وبلاگ حداقلی/ کمینه گرا ست. من فکر می کنم در باره نقش اجتماعی کمینه گرا بودن خوب است اما در باره نقش مفهوم سازی می توان با گرایش بیشتر به تعامل و گفتگو بین گروههای بحث انتظار بیشتری داشت. هرچند که کمینه گرایی روِیهمرفته شرط عقل است!

سیب های مستور،‌ گزیده یادداشتهای محسن مومنی که در کمتر از یک سالی که می نویسد به یک وبلاگ بحث برانگیز تبدیل شده است.

سال-نمای سیبستان را هم در همان یادداشت «وبلاگ، کارخانه مفهوم سازی» ببینید.

پس نوشت:
۱
دیدم حسین درخشان هم سال-نمایی از وبلاگش به دست داده است ولی بدون هیچ گزینشی! در واقع یک فهرست مطالب است از تمام یادداشت های او در سال ۸۴. درخشان در سال گذشته یک چند مفهوم را سر زبانها انداخت از جمله لزوم رابطه با/سفر به اسرائیل که محور اصلی یادداشتهای او در دو ماه آخر سال بود. 

۲ سیما جان شاخساری، که دور نیست که بتوان گفت نمونه الپر است در عالم نسوان اما در جناح نسبتا چپ اش!، گزینه ای به دست داده به رعایت دعوت صاحب «سیب لند» اما از مقالات خوبی که از نوشته های ایرانیان به انگلیسی خوانده و یک نمونه از کارهای خودش را هم تبرکا گذاشته است. باید ضمن عرض خسته نباشید معروض گردم که همانطور که الپر هم بدرستی گفته است مقصود از آن دعوت تکیه بر یادداشتهای مفهوم ساختی بود آنهم به فارسی که در مورد سیما جان می شود مفاهیم اولا فمینیستی و بعد هم ادب و آداب وبلاگی و آخر از همه سیاست. اگر سیما از میان مطالب خودش دستچینی بر این اساس کرد آن را در فهرست سال-نماها می آورم. فعلا اینقدر را اینجا اشاره کردم که بداند کار را دیده ام و ممنونم تا بعد. 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن