دیشب که در عکس های حمله به سفارتخانه دانمارک در تهران سیاحت می کردم و مدام بر حیرتم می افزود می خواستم یادداشتی بنویسم و به این اشاره کنم که چقدر دنیای ما کاریکاتوری شده است! جمع نشد خاطرم که پراکنده بود. گاهی نمی شود. شاید هم خیر تو در این باشد به قول حافظ. اوضاع ولی حسابی کاریکاتوری است. خودتان پیدا کنید روابط را. اما امروز دیدم که حامد قدوسی یادداشت بسیار محکم و خوبی نوشته است و چیزهایی از آنچه در دل داشتم بر زبان او رفته است. نوشته است که کامنت هایش را به دلایلی می بندد. من آن یادداشت را بتمامه اینجا می گذارم و کامنت ها را هم باز می گذارم تا ببینم کسی حرف شنیدنی تری دارد یا نه. ولی من آنچه را حامد نوشته بسیار سنجیده و بجا می دانم. گیرهای اساسی کار آقایان است که در یک کلام دارند به خودمان حسابی گل می زنند (همون قضیه مارادونا رو ول کن غضنفر رو بچسب!):
۱) به نام محمد سنگ می زنند و می سوزانند. محمدی که من پیروش هستم پیراهنش را بالا می زند و از کسی که به اشتباه تازیانه خورده می خواهد تا او را قصاص کند. گیرم که روزنامه خطا کرد، به کارمند سفارت چه دخلی دارد؟ اگر دی روز کسی توی سفارت اتریش یا دانمارک بود و از این آتش خشم به اصطلاح دانش جویان آسیبی می دید چه کسی پاسخ گو بود؟
۲) خشونت علیه منافع کشورهای غربی به ترین فرصت برای احزاب دست راستی اروپایی است که بر خلاف سبزها و سوسیالیست ها از سیاست های ضد مهاجرت و ضد خارجی حمایت می کنند. حزب افراطی مردم دانمارک که چیزی شبیه حزب آزادی اتریش است از این ماجرا بهره برداری لازم را خواهد کرد. کل قضیه به شدت بودار است.
۳) طبق کنوانسیون ۱۹۶۱ وین دولت های میزبان مسوول تامین امنیت تاسیسات دیپلماتیک هستند. در ماجرای سفارت آمریکا دادگاه بین المللی به استناد این بند دولت ایران را مقصر شناخت. خسارت هایی که پیراهن سیاهان به سفارت دانمارک وارد کرده اند باید از جیب مردم پرداخت شود.
4) وزیر بازرگانی گفته بود که ما به دنبال شهری هستیم که این روزنامه در آن منتشر شده است تا تصمیمات ویژه ای در باب آن اتخاذ کنیم. این آقا انگار یادش رفته که در دنیای متمدن حتی اگر کسی خطا کند خودش را مجازات می کنند نه قبیله و طایفه و شهر و کشورش را.
۵) هر کسی که با نظام سیاسی غرب آشنا است می داند که اگر دولتی بخواهد به روزنامه ای دستور بدهد که چیزی را چاپ کند یا نکند مردم و نمایندگان مجلس به قول ابراهیم نبوی جورابش را بادبان می کنند. چیزی که معترضان نمی دانند همین تفکیک بین دولت و رفتار شهروندان است. دوستان یادشان رفته که آن جا قاضی مرتضی و علی آقای امنیت ملی ندارند که سمت و سوی دولت و مطبوعات را یکی کند. روزنامه هر کاری کند به حساب خودش است نه دولتش.
۶) می گویند آدم ها را به خاطر قانون شکنی می شود مجازات کرد ولی به خاطر زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی نه. این اصلی پذیرفته شده در غرب است. روزنامه کار غیراخلاقی کرده ولی قانون شکنی نکرده که در کشورش بتوان آن را به دادگاه کشید. این را باید توی مغز دوستانمان کرد.
۷) چند سال پیش کاریکاتوریست اتریشی را که در کتابش تصویری هیپی مانند از مسیح کشیده بود را در یونان ارتودوکس زندانی کردند. ماجرا با مذاکره دیپلماتیک حل شد ولی ظاهرا خودش بعدا اظهار پشیمانی کرد.
۸) داشتم پیش خودم فکر می کردم که چه تصویر خوبی از اسلام در دنیا پخش می شد اگر زنجیره انسانی از روحانیان مسلمان برای حفاظت از سفارت خانه های خارجی تشکیل می شد. مگر مدعی پیروی از دین رحمت نیستیم پس این رحمت کی باید جلوه گر شود؟
*نوشته حامد قدوسی