Search
Close this search box.

چرا مسلمانان شهروندان خوب اروپا نیستند؟

آسیب شناسی شیوه اعتراض مسلمانان

پیشتر اشاره ای کردم در باب توهین و قدرت. در این یادداشت می کوشم، به کوتاهی، یکی از جنبه های متعدد بحث را از این منظر توضیح دهم.

برای دیدن رابطه توهین (که نوعی سلب حق شما در داشتن عقیده است) و قدرت ( چه در توهین کردن یا بازداری از توهین) باید از شیوه اعتراض پرسید. چگونه می توان اعتراض کرد؟ دیده ام در اظهارنظرهای مختلف در وبلاگستان در زمینه کاریکاتورها که می گویند چرا مسلمانان به جای دعوا راه انداختن به دادگاه شکایت نمی برند. نکته خوبی است که باید در آن تامل بیشتری کرد. ما معمولا بر اساس عادت یا توی سر مسلمانها می‌زنیم یا اروپاییها را مذمت می‌کنیم. اما کمتر به مکانیسم اعتراض و امکان سنجی آن و معناشناسی آن فکر می کنیم.

در یک تقسیم اولیه (و ارسطویی) دست کم می‌توان دو نوع اعتراض را از هم تشخیص داد. یا بهتر است بگویم کسانی که اظهار نظر می‌کنند به این دو نوع اعتراض توجه دارند: اعتراض چونان شورش و اعتراض چونان پیگیری. یا اعتراض شهرآشوب و اعتراض شهروندانه (مدنی). 

در یک نگاه ساختاری، قدرت اعتراض قدرت شبکه است ( برای همین نمی‌توان انقلاب یک نفره کرد). قدرت اعتراض، قدرت موقعیت اجتماعی است (برای همین حاشیه‌نشین ها اعتراض نمی‌کنند شورش می‌کنند). در واقع قدرت (و شکل و شیوه) اعتراض به میزان آگاهی‌های مدنی یا بهتر است بگویم مهارت‌های مدنی بر می‌گردد (ترکیب شبکه و موقعیت اجتماعی و تشکیل حافظه رفتاری). 

به زبان ساده، اگر مسلمان‌ها بتوانند (یعنی در چنان موقعیت اجتماعی-مدنی باشند که) برای اعتراض خود راه مدنی بروند من بی‌گمان ام که هیچکس راه شهرآشوبانه نخواهد رفت. اما آیا مسلمانهای اروپا از چنین موقعیتی برخوردارند؟

می گویند و بدرستی که از این نوع اعتراض‌ها در مقابل توهین به مسیحیت و کلیساها نیز بسیار بوده است و بسیاری از آنها از راه مدنی و دادگاه و فشار قانونی و لابی اجتماعی به کرسی نشسته است. چرا مسلمانها از همین راه نمی‌روند؟

به نظر من با توجه به چیدمان بحث جواب روشن است: مسلمانها در اروپا در انزوای اجتماعی اند، حاشیه نشین اند، فاقد لابی‌های پرنفوذ هستند، رسانه‌های بزرگ و فراگیر ندارند، احزاب فعال و قوی ندارند. و حتی از نظر ثروت اجتماعی هم در میان لایه های فقیرتر رده بندی می شوند. یعنی فاقد قدرت اند.

مسلمانها توده بی شکلی هستند. نه وزیری دارند در دولتها، نه نماینده ای در مجلس‌ها (به جز افرادی معدود و تشریفاتی). مسلمانها به عنوان حاشیه نشین‌های اروپا به عنوان توده بی‌شکل ساکن دولتشهرهای اروپایی به عنوان رعیت-برده های شهروند-نشده چه می توانند کرد؟ آنها از هر نوع مهارت مدنی محروم اند. این را دولتها و رسانه ها و نخبگان اروپایی بخوبی می‌دانند آمارها هم واضح است ( از آموزش تا اقتصاد و ثروت تا نسبتهای اشتغال و ارتقا در هرم اجتماعی). مسلمانها شهروند نیستند/‌ نشده اند. اما وقتی نوبت به اعتراض می رسد از آنها انتظار دارند مدنی رفتار کنند. شهروند خوب باشند. این انتظار پارادوکسیکال است. 

شهروندان خوب اروپا از یهودیان و مسیحیان تا سیک‌ها و هندوها و بودایی‌ها و چینی‌ها و این اواخر روسها و حتی بهایی‌ها به آن دلیل “خوب” اند و بقاعده رفتار می‌کنند که دارای شبکه اجتماعی و ثروت و نفوذ و لابی اند. 

اروپا نمی تواند بدون صرف هزینه و دست برداشتن از کلیشه ها و رها کردن مسلمانها از حاشیه‌نشینی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و کمک به آنها برای درآمیختن با جامعه های میزبان از سود برخورداری از شهروندان خوب در میان آنها بهره مند شود.

تا زمانی که مسلمانها توده اند و به شکل توده ای اعتراض می‌کنند یا به شکل فردی و قیصری دست به اقدام می زنند بیش از همه اروپاست که متهم است. نحوه اعتراض غیرمدنی مسلمانها بزرگترین نمودار وضعیت حاشیه نشینی آنهاست. تنها حمایت-از-مسلمانان از کشورهای مادری‌شان می آید. و بسیار طبیعی است که مسلمانان همان فرهنگ حمایت کننده خود را تقلید و تکرار کنند. اروپا به جای مقابله با مسلمانان خود برای تنبیه غیرمدنی بودن آنها و اجبار آنها به اروپایی شدن، بهتر است به حمایت از آنها برخیزد. این هم البته آرزو خواهد ماند مگر نخبگان مسلمان یا مسلمانان شهروند-شده و آگاه-به-حقوق خود و قادر- به-دفاع مدنی از آن حقوق به لابی کردن برای چنین حمایتهایی برخیزند. … … اما نخبگان مسلمان کجایند؟

پس نوشت:
توجه کنید که از اروپا حرف می زنم. از مسلمانان در آمریکا مثلا خبری ندارم ولی می دانم که وضع متفاوتی دارند. توجه به همین تفاوتها بسیار نکته ها را روشن می کند.

پس نوشت ۲:
در همین روزهای سفارت سوزان در بیروت و دمشق و تهران – و بدون در نظر گرفتن نقش سیاستهای محلی در این میان- امروز ۷ فوریه معترضان به غرق شدن کشتی مسافربری مصری به دفتر این کشتیرانی حمله کردند و درست به شیوه سوزاندن و غارت سفارت دانمارک در بیروت دفتر را ویران کردند. جای فکر کردن دارد که چرا از هندوهایی که علیه مسلمانان وارد عمل می شوند تا مسلمانانی که در مصر به یک شرکت کشتیرانی اعتراض دارند همه به یک روش اعتراض می کنند؟

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن