معین ملت یا معین مشارکت؟

به نظر من مصطفی معین باید آشکارا شرکت در دموکراسی استصوابی را رد کند. این بازی بازی کسانی که می خواهند آینده ای در ایران داشته باشند نیست. تصمیم او می تواند به نقطه عطفی در جریان اصلاح طلبی تبدیل شود. اصلاح طلبان تا کنون نشان داده اند که در برابر تصمیم های دشوار تا چه حد حاضر به معامله یا کوتاه آمدن اند. تحلیل آن جنبه های مختلف دارد اما برای من به معنای آن است که پایگاه اجتماعی روشنی ندارند یا برای خود ایجاد نکرده اند یا آن را حفظ نکرده اند. بنابرین با قاعده دیگران بازی می کنند گرچه می گویند بازی خود را دارند. اما آنها در بازی استصوابیون همیشه شکست خواهند خورد زیرا قاعده بازی را دیگران می گذارند و آنها به آن تن می دهند. هر گونه پذیرش بازی به این صورتی که هست نفی دموکراسی و اصلاح طلبی است و کمک به مهندسی سیاسی به سلیقه اقتدارگرایان.

بر اساس شناختی که از معین دارم، و آنچه حنیف مزروعی از گفتگویش با او گزارش کرده آن را تقویت می کند، فکر می کنم وضعیت در انتخابات به شخصیت فردی دکتر معین پیوند خورده است (راستی فکر کرده ایم که ما چند تا شخصیت در میان خیل مدعیان اصلاحات داریم؟) و همین می تواند بازی را عوض کند. ممکن است بسیاری استدلال های دیگری داشته باشند تا او را مجاب کنند به آمدن. استدلال هایی که در بهترین شکل محمد قوچانی آن را در سرمقاله پنجشنبه شرق مطرح کرد. اما این استدلال ها برای حفظ بازی است یا با فرض اعتبار همین بازی موجود است.  اما اگر کسی این بازی را قبول نداشته باشد یا دیگر قبول نداشته باشد همه آن استدلال ها نقش بر آب می شود. یک نفر باید نفی این بازی و بی اعتباری آن را اعلام کند. اگر معین بر سر اصول خود بایستد صحنه سیاست ایران پس از عبدالله نوری و اکبر گنجی با مردی دیگر از همان جنس روبرو می شود که بر سر اصول حاضر به معامله نیست. در برابر بازی خشن و بی انعطاف شورای نگهبان و کسانی مانند جنتی مردی از این سمت نیز باید با همان قدرت حرف خود را در نفی بازی ایشان بزند. این نفی در کوتاه مدت اصلاح طلبان و مشارکتی ها و معینیان را از صحنه خارج خواهد کرد اما برای ایشان پایگاه و اعتباری ایجاد می کند که در میان مدت آنها را با روحیه مهاجم تری به بازی بر می گرداند. بازی یی که در آن استصواب جایی نخواهد داشت. اگر تا امروز استصواب بر جای مانده است بپذیریم که به دلیل احتیاط های مفرط ناشی از ضعف سیاسی در طرد عملی آن بوده است.

بازی معین حتی اگر به میدان بیاید یک بازی باخته است. اما او با تصمیم خود به نفی دموکراسی استصوابی می تواند یک بازی باخته را به بازی برنده تبدیل کند. برنده تنها کسی نیست که بر کرسی ریاست جمهوری تکیه می زند. راه رسیدن به ریاست جمهوری نیز مهم است. فراموش نکنیم که رای با مردم است. پیش چشم ایشان باید برنده بود.          

برای عبرت:
رضا خاتمی: مقام رهبری رهبر اصلاحات شوند، بازتاب
سرگشتگی در تحلیل عقب ماندگی در شناخت، روز 
+ عبدالله نوری: کار با انتخابات و اینجور چیزها درست نمی شود

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن