Search
Close this search box.

طلا در مس یا در مصر؟

نمی خواستم به مطلب شرق اشاره کنم و گفتگوی جوان کارنادیده و کتاب نخوانده ای با جناب عبدالعلی دستغیب. اما حالا که می بینم شورای گسترش زبان و ادب فارسی هم سوادش به اندازه همین جوانان لاکتاب جویای نام است ناچار می شوم دست کم برای تصحیح “سوات” دوستان بگویم که آقاجان بنده خدا دکتر براهنی یک کتاب دارد مثل کفر ابلیس مشهور به نام “طلا در مس”. کتابی به نام “طلا در مصر” فقط می تواند راهنمای گنجهای زیر اهرام فراعنه باشد نه نام اثری در “نقد ادبی” ایران! درست است که طلا در مس که دستغیب گفته ممکن است مثل طلا در مصر به گوش برسد اما شنونده هم باید عاقل باشد و بداند که طرفش از چی چی دارد حرف می زند. (یاد آن بنده خدای دیگر افتادم که با اعتماد به نفس شگفت آوری می فرمود: بله فلان کس از این “غائله” مستثنی نمی باشد!)

اعتبار هر سایتی به اسم و رسم ظاهری و ادعا و حامیان رسمی اش نیست. به کمی تا قسمتی دلسوزی برای فرهنگ و وقت گذاشتن است برای کار با دقت کردن. گیرم شرق حواسش نبوده اما نقل غلط که غلط اندر غلط می شود. در نقل غلط دو فرض هست: یا مطلب نخوانده روی سایت شورای گسترش رفته است که یک خطای فاحش است و یا خوانده شده و ایراداتش که فقط همین یکی هم نیست گرفته نشده که از یک خطای فاحش هم فاحش تر است. متاسفم که باید به این چیزها اشاره کنم اما از قدیم گفته اند هر چه بگندد نمکش می زنند… وای به وقتی که شورای گسترش فارسی بی سواتی بگسترد!  

پی نوشت: این گزارش/اعتراض/آرزو را هم بخوانید در باره بودجه این گسترش-دهی و آرزوهای دیرین اهل ادب ما برای اینکه کاهلان دولتی دست از سر ادب و حمایت آن بردارند یا بروند کارشان را درست یاد بگیرند.   

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن