چرا در ازبکستان انقلاب نمی شود؟

تب انقلاب و تغییر دوباره منطقه ما را فراگرفته است. تب دهه ۷۰ میلادی به ظهور انقلاب اسلامی ایران و تغییر رژیم افغانستان و تغییر نام جمهوری پاکستان انجامید و بعد در دهه ۸۰ دنیایی که تب ۷۰ را به وجود آورده بود عوض شد و شوروی فروپاشید و آسیای میانه و قفقاز و دیگر جمهوری های بلوک شرق در صحنه سیاست جهانی ظهور کردند. تغییرات پس از ۱۱ سپتامبر به تاسیس جهان تازه  و تب تازه ای انجامیده است. از عراق تا فلسطین و از ایران تا اوکراین و قرقیزستان. حوادث اندیجان مدل قرقیزستان را تعقیب می کرد اما موفق نبود. دلایل متعددی دارد که هم به ساختار متفاوت رژیم کریموف مربوط می شود و هم به ساختار اجتماعی و فرهنگی فرغانه -دره ای که بین سه کشور تقسیم شده است. شهزاده در وبلاگ سمرقند به نکاتی از ویژگی های کشورش ازبکستان پرداخته تا بگوید چرا انقلاب عمومی در ازبکستان صورت نمی گیرد و بارنت روبین در تحلیل شورش اندیجان و قره سو مطلبی در هرالد تریبیون نوشته تا بگوید چرا این انقلاب در سطح محلی صورت گرفت. هر دو را در اینجا لینک نگاری می کنم و فکر می کنم سوالهای مشابهی را می توان در باره ایران پرسید. چنانکه می توان از تشابه و اختلاف دو تب تغییر در دهه ۷۰ و دهه کنونی سوال کرد:

سیاست کریموف همیشه از سیاست کشورهای دیگر آسیای میانه فرق داشته است. درک کریموف از سیاست و از اداره ی دولت بسیار به سیاست سال های قبل از استقلالیت این کشور شباهت دارد. و مردم ازبکستان نیز در طی سزده سال به این روش جدید عادت کرده اند و یا هنوز با همان درک سیاست قدیمی خود به سر می برند. نظر به دیگر کشورهای آسیای میانه ازبکستان گویا پیشرفته تر است و سطح زندگی بالاتر دارد، اما فقط در ظاهر چونین است. برای کسی که در ازبکستان زسته باشد و سفری چند به این و آن کشور دیگر اسیای کرده باشد این دیگرگونگی واضح دیده می شود.

نمی خواهم درازگویی کنم، همین چند نکته را می خواهم بیارم که چی چیزها در ما ازبکستانی ها هست که در دیگر مردم آسیای نیست.

ا. در ازبکستان هیچ گونه روابطی  بین مردمان گوناگون-نژاد دیده نمی شود، که با این طریق زنجیره ای آگاهی قوم های مختلیف در این کشور به وجود آید.

ب. ما عقیب مانده ترین مطبوعات داخلی را داریم که با این دلیل بسیار کم کسانی پیدا می شوند که روزنامه و مجله را با اشتیاق دونبال کنند، به استثنای کسانی که خود دست در این کار باشند و یا از این طریق نانی به دست آرند.

پ. ما کمترین تعداد روزنامه و یا مجله ی خصوصی در میان کشور های دیگر آسیایی داریم و کمترین تعداد نشر کتوب در سال (ادامه مطلب را در سمرقند بخوانید).

به نظر بارنت روبین، حوادث اندیجان ناشی از نگرانی تاشکند است از این موضوع که رشد تجارت مرزی نوعی فضای استقلالی در این شهر نزدیک به مرز ایجاد کرده است.

در حوادث شهر مرزی قره سو این مشکل بروز روشنی پیدا کرد. آغازگر این حوادث درخواست مردم از حاکم برای باز کردن پل مرزی با قرقیزستان بود. چنانکه شورشیان هم وقتی شهر را به تصرف درآوردند به احیای پل مرزی پرداختند و قول دادند که بازار مرزی را مجددا راه اندازی کنند.

برای مردم فرغانه که منطقه شان بین سه کشور تقسیم شده استقلال کشورها بعد از فروپاشی شوروی موجب تنگی فضای تجارت و معیشت شده است و مبادلات بازرگانی مرزی با مردم همزبان و گاه هم-فامیل بسیار مهم تلقی می شود.

اما کشورهای سه گانه در عوض مرز را مین گذاری کرده اند که مرگ بسیاری از مردم را در پی داشته است. (ادامه بررسی بارنت روبین را در اینجا بخوانید)

مطالب دیگر

انقلاب؛ افسانه و آسیب خلقی شدن

در میان افسانه های سیاست در دوران مدرن کمتر افسانه ای به جذابیت و فراگیری و ویرانگری «خلقی شدن» است. تجربه های انقلابی قرن بیستم

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و