Search
Close this search box.

قلمدان کانادایی تاجیکی

بدین وسیله از همه احباب و ارباب فضل و دوستان نادیده سابق که در این سفر “دیده” شدند و از جمع خوشحالان و خوشگویان آن آخرین شب در تورنتو بودند یا گزارش و عکس و یادکردی در وبلاگ های خود آورده اند صمیمانه سپاسگزاری و خداحافظی نموده اجر جزیل برای تمامی ایشان از درگاه احدیت خواستارم و رجاء واثق به دیدار مجدد آن حلقه اخوان و اخوات الصفا دارم. این است نام و نشان آنها که دست به قلم برده اند:

“مهدی جامی اصلا آدم ترسناکی نیست” (خیلی ممنون!) یادداشت نازلی سبیل طلا (که یک وبلاگ نویس شش دانگ است و من خوشحالم قبل از اسمش با خودش آشنا شدم وگرنه شاید هیچ وقت نمی خواندمش و یک دنیا مطلب خوب و نکته سنجی های بکر را از دست می دادم – نتیجه: گول اسم را نخورید)؛
“دستان ملکوتی” ( و خوشبختانه نه عنکبوتی) کلام و عکس همراه با چای دارچین از نیک آهنگ (بزنم به چوب عجب قامت مردانه ای داشت دست کم دو برابر آن چیزی بود که از نوشته هاش تصور کرده بودم! تیپ آمریکایی)؛
“مهدی جامی و حجت الاسلام پناهیان”، بهمن کلباسی در شهروند نصف جهانی (فکر کنم بزودی باید نوشته های انگلیسی اش را از فارسی جدا کند و تکلیف خودش را با این هویت کانادایی-ایرانی روشن فرماید)؛
“اروتیسم ایرانی” یکی از دو گزارش سلیمان بدخشانی در دست نوشته های پراکنده (خب گفتگوی غیر رسمی بود و فکر نمی کردم سر از اینجا ها درآورد ولی حالا که آورده است چه باک. بزودی در این ملکوت یک وبلاگ گروهی راه خواهد افتاد به نام ناسوت برای همین نوع بحث ها – قابل توجه علاقه مندان! یادداشت اول سلیمان به بحث دو نفره ما در باره ایمان اشاره دارد).  

و تا بدانید که از تاجیکستان، مقصد سفرهای پنج سال گذشته ام، غافل نیستم این هم تازه ترین مقاله ای که در باره آن دیار نوشته ام و در آن قصد داشته ام ضمن یک معرفی اجمالی از تاجیکان و تاجیکستان اهمیت آن را برای ایران و ایرانیان نیز نشان دهم: “سیب تاجیک و آسیب های آن”، در وب-مجله واژه که به همت مهرانگیز رساپور منتشر می شود و بالاخره بعد از چند ماه انتظار از چاپ برآمد. (کاش حضرت فرجامی هم از سرنوشت آن مقاله موسوم به “تصادف، سوء تفاهم و ترس لرز در حلقه ملکوت” نیز به ما خبری برساناد تا بدانیم بالاخره چاپ می شود؟ نمی شود؟ مطلب بیات شد برادر!)

* ضمنا گفته باشم که من این شیوه جدید التاسیس تایید نظر خوانندگان را نمی پسندم. ولی فعلا آش خاله است. بزودی راه حلی برایش می یابم که مثل سابق تا نظر گذاشتید یا من جوابی نوشتم آنرا مشاهده کنید/کنم. خودم هم با این ادیتور جدید باید خوگر شوم. ولی حالیا کمی صبر داشته باشید و فقط یکبار نظرتان را ارسال کنید. 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن