کودکانی که دیگر بزرگ نمی شوند

یک دقیقه سکوت یا ۱۰۰ دقیقه سکوت؟ یا مبادا ۱۵۰ دقیقه سکوت؟ آمار واقعی نشان خواهد داد. ولی سکوت شرمساری را درمان نیست. سیاست شغل کثیفی است چه گروگانگیر باشی چه کماندو یا رئیس جمهور پوتین. سیاست مشت آهنین یعنی خاتمه بحران به هر قیمت به نفع ما. اگر ۱۰۰ کودک یا ۱۵۰ کودک و بزرگسال نابود شدند اصلا مساله ای نیست. به قول شهزاده، که بزرگ شده شوروی است، آنچه در روسیه امروز ارزش ندارد جان آدمیزاد است. یاد قطار نیشابور خودمان می افتم. یاد بم شهری که هم نابود شد هم دیگر ساخته نشد. اما گیرم ده مدرسه دیگر هم در بسلان ساختند. لبخند و شیطنت شیرین کودکانی که دیگر بزرگ نمی شوند را برای همیشه باختند.  هیچ امتیازی نمی شود به کماندوهایی داد که برای نجات جان ۳۵۰ نفر ۱۵۰ نفرشان را به کشتن دهند. مگر به این نتیجه هولناک تن دهیم که اصلا مساله نجات جان اولویت اساسی نبوده است. غائله باید ختم می شده. تمام. سیاستمداران را به شیوه های ختم غائله شان باید شناخت.

مطالب دیگر

سمرقند و فرزانه خجند

شماره جدید مجله سمرقند که جشن نامه ای برای فرزانه خجندی است در نوع خود کار یکه و یگانه ای است. علی دهباشی جشن نامه

کمون‌های از دست رفته

داشتم زندگینامه فروغ را مرور می کردم برای کاری که در دست دارم. رسیدم به این نقل از م. آزاد و دیگر نتوانستم پیش بروم:

رخ نمایی از جان فرهنگ ما

آنچه در طول جنگ عزرائیل با وطن ما اتفاق افتاد یک بار دیگر شگفتی آورد. گویی پدیده ای نادر بود. پدیده ای که در غوغای