گزینه ها از آخرین مصاحبه سعید حجاریان با وقایع اتفاقیه:
یک: ببینید ما چند راه پیش رو داریم: ۱- اصلاحات مرد زنده باد انقلاب؛ ۲- اصلاحات مرد زنده باد انفعال؛ ۳- اصلاحات مرد زنده باد اصلاحات (از نوع دیگر)؛ ۳- اصلاحات مرد زنده باد اصقلاب؛ ۴- اصلاحات مرد زنده باد استسلام (طلب تسلیم شدن)؛ ۵- اصلاحات مرد زنده باد دست غیبی (دست آمریکایی).
دو: یک دولت اصلی هست که رئیس جمهور و کابینهاش در حقیقت لجستیک و تدارکات آن دولت اصلی و موازی را تأمین میکند.
سه: اصلاحات در مورد شعار قانونگرایی دچار یک اشتباه بزرگ شد. در حالی به لگالیسم مفرط افتاد و توجه و تأکید خود را بیش از حد به قانون قرار داد که مشکل پیشینی جدی این مقوله یعنی لجیتیمیسی و مشروعیت وجود داشت. در حالی به طور افراطی به قانونگرایی دامن زده میشد که خود قانون و ساز و کار وضع قانون مسأله بود و روشن نبود بالاخره قانون چیست و منشاء آن کجاست.
چهار: یکی از جدیترین انتقادات من به اصلاحات این است که در این اردوگاه سیاستورزی به درستی صورت نمیپذیرفت. سیاستورزی ترکیب متوازنی از ستیز و سازش است. در حالی که در میان اصلاحطلبان نه تقسیمکاری در این زمینه به درستی صورت گرفته بود و نه اساساً با این الگو رفتارها صورتبندی میشد.
پنج: خیلیها اعتقاد دارند که باید در کشور تحلیل طبقاتی را کنار گذاشت. آنها معتقدند در تحلیل قشربندی جامعه ایران و برای شناخت نیروهای اجتماعی از تحلیلهای مبتنی بر حامیپروری و تحتالحمایگی استفاده کرد.
آنها میگویند در ایران ما طبقه نداریم. بلکه باندهایی داریم که پایگاه اجتماعی ندارند و تنها با اتکا به مباشرین محلی خود عمل میکنند. میگویند در ایران طبقه وجود ندارد. این دار و دستهها هستند که با هم تضاد منافع دارند. دار و دسته فلانی در برابر دار و دسته بهمانی. دعوا بین اینهاست نه سلسله مراتب طبقاتی جامعه که شامل طبقه کارگر، طبقه متوسط جدید، طبقه بورژوا و… باشد.
و این هم گفتگوی دیگری با سعید آقا حجاریان که با همه ضربه ای که از گلوله ترور خورده مغزش بهتر از خیلی ها کار می کند: چالش با اکبر گنجی بر سر مانیفست جمهوری خواهی.
معلوم نیست مصاحبه کننده کیست ولی جوان و طرفدار گنجی به نظر می رسد. در یک ارزیابی کلی من فکر می کنم حجاریان متکی بر تجربه و شناختی حرف می زند که رد کردن آرایش را دشوار می کند.