Search
Close this search box.

تقویمی که از جولای شروع می شود

خریدن یک تقویم/دفتر یادداشت مبتکرانه باعث می شود یکی دو روزی فکرم مشغول شود. همه ما عادت داریم که تقویم ها از اول سال شروع شوند و به پایان سال ختم. همیشه هم دیده ایم تقویم هایی را که در ماه سوم و چهارم سال روی دست فروشنده ها باد کرده و فروش نرفته اند. حراج هم که می شوند خریداران می دانند که کالای کج و معوج می خرند. اما با وجود تجربه هر ساله هیچ فکر نکرده ایم که دفتر تقویم را می شود چرخان کرد. سال را از هر جایش بگیری می شود تا سال بعد همان موقع ادامه داد و یک سال حساب کرد.


تقویمی که تازه دیده ام از جولای شروع می شود و تا سپتامبر ۲۰۰۵ هم ادامه دارد. حالا این یک کالای خوب فرهنگی تازه و قابل فروش است. صفت باد کرده و روی دست مانده هم ندارد. شما آن را می خرید و یادداشت هاتان را از جولای شروع می کنید. بالاخره عده ای هم هستند که وسط سال به فکر خرید یک دفتر یادداشت روزانه می افتند. همه دفترهایی از این نوع که در ژانویه و اول سال فروش نمی رود. برای آنها هم که نیمه سال می آیند باید فکر کرد آنهم بکر. اگر دفتر آنها از ژانویه شروع شود چند ماه را از دست داده اند و نیمی از دفتر را باید سفید بگذارند. پس بهتر آنکه برای مشتریان دیر آمده از نیمه سال شروع کنیم و تا نیمه سال بعد ادامه دهیم. …


این خلاف عادت است. فکر بکر است. اندیشیدن به نیاز گروههای مختلف مردم است و حفظ تازگی است. و اینکه: شما هرگز دیر نیامده اید. ما کالای روزآمد در اختیار شما می گذاریم. شما از هیچکسی عقب تر نیستید. تازه یک ابتکار را هم صاحب شده اید.


این آن چیزی است که من در تمدن غربی و در فلسفه اقتصاد و تولید غربی دوست می دارم و ارج می نهم.  همه نیازها محترم اند. برای همه نیازهای کوچک و بزرگ و ریز و درشت و ساده و پیچیده باید فکر کرد و تولید کرد. این اومانیستی ترین جنبه حیات غرب است و چیزی که همه می توانند از آن بیاموزند. در بقیه چیزها غربی در جای خود خوب است و شرقی در جای خود. تقلید محال است و بی نتیجه یا دارای نتایج دردناک و یا مضحک. آموختن اما تنها راه تماس حقیقی با غرب است.

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن