Search
Close this search box.

حالا نوبت جنگ صریح با مردم عراق است

تصویرهای تلویزیونی بار دیگر یکطرفه شده اند. مدام صحبت از سرکوب شبه نظامیان در عراق است و صحبت از روحانی تندروی به نام مقتدی صدر که تلفظ اسمش هم دشوار است و نمی خواهد سر به قدرت اشغالگر بسپارد و هزاران نفر پیرو دارد. مدام صحبت از تلفات نیروهای آمریکایی و متحدان آن است. یک کلمه در باره تعداد مردمی که کشته می شوند گفته نمی شود یا اگر می شود میان خبرهای دیگر گم می شود. انگار تنها کسانی که وجود دارند و وجودشان ارزش دارد نیروهای اشغالگرند. چنین القا می شود که این ها مردم عراق نیستند مشتی یاغی هستند که بزودی نابود خواهند شد و غائله پایان خواهد یافت. زبان تلویزیون زبان نظامیان شده است. آن چهره لیبرال و انسانی و متعادل خبر یکباره ناپدید شده است. وقتی نظامیان خبر می دهند و خبر می سازند و ژورنالیستها دم نمی زنند من حالم از ریاکاری رسانه های غربی به هم می خورد. در جنگ و در اشغال و نظامیگری رسانه غربی هم می شود یک رسانه جهان سومی که گویی هدفی ندارد جز تبلیغ ایدئولوژی حاکمان دیکتاتور منش. رسانه غربی پیرو گوسفندوار سیاستمداران می شود. من حالم به هم می خورد از این بلاهت سازمان داده شده که مردم یک کشور را که با اشغال مبارزه می کنند بکشی اما بینندگان حق را به کشندگان و اشغالگران بدهند. پل برمر شخص اول عراق ساعتی پیش در تلویزیون می گفت که بله بازسازی عراق ادامه خواهد داشت. بیکاری در شهرهای بزرگ مهار شده و به زیر ده درصد رسیده در حالی که در موقع آزادسازی- به تعبیر او- ۶۰ در صد بود. من مثل مردم عراق می پرسم کدام بازسازی؟ یکسال پس از اشغال مردم نه آب دارند نه نان و کار و نه امنیت. زخمی و تحقیرشده هم هستند. خود همین رسانه ها می گویند که لشکر مقتدی صدر از بیکاران و ناراضیان از وضع اقتصادی تشکیل شده. و بعد عراق را برای کدام مردم می خواهید بسازید؟ همین ها که شما را نمی خواهند و با شما می جنگند؟ همین ها که شما بیرحمانه قتل عام می کنید؟ این حق هر مردمی است که با اشغال بجنگند و صحنه عراق امروز بروشنی نشان می دهد که در زمانی که نه صدامی هست نه سلاح کشتارجمعی تا جنگ را توجیه کند و نه نیروهای ارتش صدام و گارد او، جنگ به صراحت هر چه تمام تر جنگ با مردم عراق است. تا قدرت اشغالگر و نیروهای سیاسی حامی او بر اوضاع مسلط شوند.

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن