شطح عشق و
طره رویاهای گسیخته
تب خاک دوست داشتنی نیست
ستاره ها را از آسمانم جاروب می کنم
الماس شکسته تن شان
دستانم را می برد.
عین خوش، ۱۳۶۷
هذا فراق بیننا و بینکم
هر چه می گذرد می بینیم شکاف بین ملت و روحانیت معظم بیشتر می شود. طوری که دیگر رفوشدنی نیست. راه ما سوا ست. داریم