غرقه

گاه
در التهاب لحظه های آبی
شیشه دل
آنچنان نازک می شود
که می ترسم
تصویر عشق از پشت آن
بر چشمان نامحرمان
آشکار شود.

گویی هیاهوی سینه ام
چون بانگی بلند
به گوش همگان
می رسد.

“آیا شنیدید؟”
“آیا به چشم چیزی دیدید؟”

نه! به غوغای خویش اندرند.
هراس را فرو می نهم
دوباره
در انگاره های آبی غرق می شوم.

از: ف ص ل حضور

مطالب دیگر

انقلاب؛ افسانه و آسیب خلقی شدن

در میان افسانه های سیاست در دوران مدرن کمتر افسانه ای به جذابیت و فراگیری و ویرانگری «خلقی شدن» است. تجربه های انقلابی قرن بیستم

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و