فهرستی برای مطالب دزدیده شده وبلاگی

چند روز پیش داشتم مقالات اینترنتی راجع به وبلاگ را می‌خواندم که به مقاله‌ای روی سایت آی‌تی ایران برخوردم. بالای مقاله نوشته‌ بود : ترجمه از فلانی. پیش خودم گفتم «ترجمه از کی؟ از کجا؟ کسی بالای سر این نویسندگان نیست که منبع نوشته‌هایشان را بخواهد؟» بعد یاد حرف برادرم افتادم : اینجا ایرانه!

به آخر مقاله که رسیدم حس کردم کمی آشناست. از وبلاگهای مرجع و مفهوم‌سازی در وبلاگ حرف می‌زد. به خودم گفتم جالب است که غیر ایرا‌نیها هم به موضوعات و واژه‌هایی که در وبلاگستان فارسی مطرح می‌شوند رسیده‌اند. بیشتر که خواندم مطمئن شدم که مطلب را قبلاً در سیبستان خوانده‌ام. آه از نهادم بلند شد. آقای نویسنده مطلب مهدی جامی را خلاصه کرده و بدون اینکه اسمی از او ببرد به عنوان ترجمه در قسمت آخر مقاله‌اش به خورد سایت آی‌تی ایران داده است.

یادم افتاد همین چند وقت پیش حسین جاوید از چاپ مطلبش بدون اجازهٔ او و بدون ذکر نامش در همشهری جوان شکایت می‌کرد. بعد یاد طاهره کرمی افتادم که بی‌اجازه‌ مطلب وبلاگش را در کتابی چاپ کرده بودند ( این بار خوشبختانه نام نویسنده ذکر شده بود، اما حق‌الزحمهٔ او؟).

بعد یادم افتاد قبلتر ناصر خالدیان از بازچاپ یادداشتش روی وبلاگهای دیگر، بدون ذکر نام نویسنده یا دادن لینک نالیده بود.

بعد از ماجرای حسین جاوید تصمیم گرفته بودم مجموعه‌ای درست کنم از نوشته‌های وبلاگی سرقت شده. حالا عملیش می‌کنم. بعد از این هر مطلب دزدی شده از وبلاگ را اینجا خواهم گذاشت. یک نفر مدت زیادی وقت می‌گذارد، زحمت می‌کشد، مطلبی می‌نویسد و آن را با سعه صدر روی وبلاگش می‌گذارد، یک نفر دیگر آن را به راحتی بدون اجازه و یا بدون ذکر نام نویسنده چاپ می‌کند.

بعد از داد و فریاد کردن حسین جاوید و پخش شدن خبر در وبلاگستان، مسئول همشهری جوان مودبانه در بخش نظرخواهی یادداشت عذرخواهی و در خود همشهری هم منعکس کرد. اما با نویسندهٔ آن چه کرد؟ سایت آی‌تی ایران با نویسنده چه می‌کند؟ اگر قوانین سفت و سختی در کار باشد آیا نویسندگان چنین جراتی به خود می‌دهند؟ اصلا گیریم قانونی، حق مولفی، چیزی در کار نبود، وجدان خود ما کجا رفته است؟ چرا فریاد همه‌‌ٔ ما از بی‌نظمی و بی‌قانونی مسئولین و کشور بلند است اما خودمان را ملزم به رعایت پایه‌ایی‌ترین حقوق و ابتدایی‌ترین قانونها نمی‌دانیم؟

ماجرای دزدی از کتابلاگ را خیلی‌ها در لینکدونی وبلاگشان نقل کرده بودند. این راه خوبی برای مبارزه با این کارهاست. سر اینجور نویسندگان را باید تراشید و در وبلاگستان چرخاند تا درس عبرتی برای بقیه شود. شما هم اگر کسی را سراغ دارید که از به سرقت رفتن نوشتهٔ وبلاگیش و بازچاپ آن – چه در وبلاگها و سایتهای دیگر، چه در روزنامه‌ها، چه در رسانه‌های دیگرـ شاکی است، با ارائه مدرک (لینک نوشته وبلاگی و رفرانس مقصد) خبر دهید تا به این مجموعه اضافه کنم.
———————
*نوشته شادی ضابط وبلاگ پژوه مقیم پاریس؛ برگرفته از وبلاگوار (عنوان از سیبستان). در اینجا نقل شد که دزدان بی مرام عبرت بگیرند. ولی خب بهتر است صبر نکنیم دزدها عبرت بگیرند چون ممکن است نگیرند. پس برای رسوا کردن این روشهای ناپسند بهتر است به شادی کمک کنیم فهرست اش را راه بیندازد تا جماعت دزدان از پخته خواری دست بردارند.

پس نوشت:
مطلب خواندنی ناصر خالدیان: کپی رایت به سبک ایرانی

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن