فرهنگ ایرانی و استعاره
چند ماه آخر سال گذشته معتاد شدهبودم به وبگردی . برای خودم توجیه داشتم که مربوط به کار و موضوعات مورد علاقه و مطالعهام هست. دیدم به این اندک سواد رسانهای هم بیتوجهی کنم به چه مانم؟ به زنبور بیعسل. یک ماهی روزه گرفتم که جز برای مقاله و ایمیل در فضای وب نباشم تا بتوانم رابطهام با وب را متعادل کنم. این روزها تمرکزم روی نظریه معاصر استعاره و تئوری استعارات نظری است. روی روششناسی رساله کار میکنم. هسته اصلی کارم درباره فرهنگ ایرانی، چیزی نزدیک به این خواهد بود(چکیده). در مجموع دغدغه اصلی در روششناسی ام این است که از دادههای علوم شناختی جدید برای تحلیل پدیدههای اجتماعی بهرهببرم و از این میان روانشناسی شناختی و زبانشناسی شناختی را بسیار مفید مییابم. فکر میکنم تحلیل نظامیافته استعارات در مطالعه فرهنگ میتواند نقشی شبیه ژنتیک در پزشکی ایفا کند.
————-
* از:چاپار که حرفش مرا به یاد استاد نازنین سیروس شمیسا انداخت یعنی تنها استادی که استعاره را بسیار خوب می فهمید و گویی رساله ای هم در باره آن در دست تدوین داشت. یادش بخیر.