Search
Close this search box.

فاضلاب مدیریت به سبک ایرانی

با انگشت شست و سبابه دست راست دماغم را محکم چسبیده ام. با احتیاط باتلاق متعفن را دور مى زنم و وارد مدرسه مى شوم. اینجا دبیرستان پسرانه سوم شعبان منطقه ۱۵ است با بیش از ۵۰۰ دانش آموز. کمى آن طرف تر تابلو هنرستان شهید رجایى بر سردر ساختمانى نصب شده است.

مگس های مست از فاضلاب در مدرسه
شهرک کیانشهر در جنوب شرقى تهران حالا دیگر یک شهر شده است با چندین شهرک: شهرک   هاى آزادى، شهید مطهرى، جمهورى اسلامى و… «شما نمى توانید تصور کنید. تصویر این دریاچه متعفن لحظه اى از ذهن کنار نمى رود. شب ها که سر سفره افطار مى نشینم، این بو اشتهایم را کور مى کند. فقط آب و چاى مى خورم، گمان مى کنم این بو هیچ گاه مرا ترک نمى کند.» قاسمى دبیر دبیرستان پسرانه سوم شعبان سعى مى کند با گفتن این جملات، احساس واقعى خودش را به من منتقل کند.

وقتی زندگی فاضلاب می شود
صارمى مدیر مدرسه دنباله کلام او را مى گیرد: «لباس هایمان بوى لجن مى دهد. انبوه مگس هاى مست از فاضلاب همه جا موج مى زند، من نمى دانم جواب بچه هاى مردم را چه بدهم. از اداره آموزش و پرورش براى بازدید آمدند، بوى فاضلاب آنها را کلافه کرده بود. گفتم اجازه بدهید برویم طبقه دوم تا به شما بگویم بچه هاى کیانشهر در چه شرایطى درس مى خوانند.»

صارمى که خودش دبیر زیست شناسى بوده و بچه ها و همکاران او را دکتر صدا مى زنند، مى گوید: «فاضلاب بخشى از زندگى ساکنین شهرک جمهورى اسلامى است. فاضلاب سلامتى و زندگى مردم این شهرک را تهدید مى کند. امکان بروز اپیدمى بیمارى هاى عفونى وجود دارد.»

مدیریت فاضلابی
از او مى خواهم دقیق تر توضیح دهد: «۱۰ روز پیش فاضلاب شهرک از دریچه جلو مدرسه بالا زد، آن زمان که این شهرک را ساختند، سال هاى ۵۶- ،۵۵ اطراف آن بیابان بود، براى دفع فاضلاب به جاى حفر چاه کانال هایى ساخته اند که در فاصله ۲۵ تا ۳۰ مترى یک دریچه چدنى دارند. این یک سیستم اکوى محدود بود. یک تصفیه خانه فاضلاب هم ساخته بودند که حالا از کار افتاده. فاضلاب شهرک به خارج از محدوده این شهرک انتقال مى یافت. بعدها بیابان هاى اطراف صاحب پیدا کرد و همه اطراف شهرک ساخت وساز شد. تصفیه خانه هم که خراب بود. خروجى کانال ها مسدود شد و فاضلاب شهرک راه در رو ندارد، به همین دلیل هرازچندگاهى فاضلاب از یکى از دریچه ها بالا مى زند، سه سال پیش فاضلاب در حیاط مدرسه ما آمد بالا و نیم متر ارتفاع آن بود.»

مدیریت ایرانی و ادعای خدمت به فقرا
یکى از دبیران که ساکن همین شهرک است مى گوید: «شهرک جمهورى اسلامى از حدود ۳۰۰ بلوک آپارتمانى تشکیل شده، هر بلوک چهار طبقه و هر طبقه دو واحد ۶۰-۵۰ مترى دارد. ۹۰ درصد ساکنین کارگرند و درآمدشان زیر خط فقر است. فاضلاب جارى در کوچه ها و خانه ها بخش جدانشدنى زندگى مردم است.» از مدیر مدرسه مى پرسم چرا به شهردارى و شرکت آب و فاضلاب مراجعه نمى کنید. «ما همه جا مراجعه کرده ایم و نامه نوشته ایم. به دلیل نبودن مدیریت واحد شهرى هیچ کس مسئولیت نمى پذیرد. شهردارى مى گوید به ما مربوط نیست، به شرکت آب و فاضلاب مراجعه کنید. آنها هم مى گویند سیستم اکوى اینجا ناقص است و زیر پوشش آب و فاضلاب نیست. اهالى باید هزینه اشتراک بپردازند، مترى دو هزار تومان. منطقه کارگرنشین است و مردم هم پولى در بساط ندارند. شهرک قدیمى است و هیات مدیره و سرپرست ندارد. ما گرفتار یک دور باطل شده ایم.»

هیچ کس مسئولیت نمی پذیرد
پیشنهاد مى دهم که مدرسه با حفر یک چاه مشکل فاضلاب را حل کند، مى گوید: «این فاضلاب مربوط به مدرسه نیست. همه فاضلاب شهرک در این کانال ها جارى است و کانال ها به صورت شبکه به هم متصلند. ما که نمى توانیم براى ۲۵۰۰ خانوار ساکن در شهرک چاه بزنیم.» مسئله گویاتر از آن است که من چیزى بر آن بیفزایم. همه مسئولان در جریان هستند و با هم نامه نگارى مى کنند. هیچ کس مسئولیت نمى پذیرد هر کس در حوزه کارى خود جواب هاى از پیش آماده دارد. شاید مشکل همان چیزى است که مدیر مدرسه مى گوید: «فقدان مدیریت جامع شهرى».

از: گزارش شیرزاد عبداللهی در شرق (عنوانها به متن افزوده شده است) 

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن