بسم الله این هم “میدان عمل” اول!
آقای شاهرودی صداقت را با جسارت همراه کرده. ما هم، به خاطر مجتبی و به خاطر آزادی، باید حمایت را با فعالیت همراه کنیم. باید بگوییم آقای شاهرودی عزیز، اگر واقعا به حرفهایی که زدی اعتقاد داری، یک جوان بیپناه و بیحامی الان در زندان است که بابای هیچکارهای دارد که به شدت مریض است و خانوادهاش آه در بساط ندارند. آنوقت شب عید امسال که یک گروه خوشنام حقوقی دنبال کار را میگیرند و تلاش میکنند او و سیگارچی آزاد شوند، قاضی شما برایش ۵۰ میلیون تومان وثیقه بریده. این وثیقه با بدبختی جور میشود، اما قاضی (یا چه میدانم بازپرس، دادرس، هرچی!) وثیقه را فی المجلس میکند ۱۵۰ میلیون تومان!! چرا؟ تا این جوان جنوبشهری (و شاید کمی هم مغرور) که احتمالا اصلیترین گناهش یککمی کلکل با بازجو است که ظاهرا در عرف آنها با نام «ارتداد و سب نبی» شناخته میشود! شب عید از زندان آزاد نشود. احتمالا بقیه داستان را، آقای شاهرودی رئیس محترم قضایی، شما خوب میدانید: پدر سکته میزند و راهی بیمارستان میشود، مادر اشک میریزد و کاری نمیتواند… الی آخر.
آقای شاهرودی! چیز زیادی نمیخواهیم. فقط عدالت را اجرا کنید. این حق مجتبی سمیع نژاد نیست که به خاطر نوشتههایش در وبلاگ زندانی شود. او باید آزاد شود. شما با مراجعه به تجربههای اخیر که چشمبسته میتوانید قضاوت کنید. با یک بررسی سرسری پرونده هم قطعا به همین نتیجه میرسید. آقای رئیس قوه قضاییه، پیرو مولا علی باشید. از عدم اجرای عدالت بترسید. از شنیدن خبر ظلم حتی، به خود بلرزید. مظلومیت انسانها را فریاد بزنید و بیگناهان را آزاد کنید. لااقل این یک کار را که میتوانید. تأخیر روا نیست. صحبت از حق یک انسان در میان است. ما منتظریم: بسم الله!
برگرفته از نوشته الپر