جامع معقول و منقول بود استاد آشتیانی

کاش یک خبرگزاری هم بود که از سوگواری اهل علم خبر می داد. و وقتی آن ها نوشتند ما هم شمه ای باید بگوئیم از مهر و همدلی وی با نسل جوان اهل تحقیق و اهل علم. این به عهده دکتر حسن لاهوتی است که خوب از مرد مواظبت کرد در همه این سال ها. و به عهده علی دهباشی است که از مهربانی های آن مرد نشانی ها دارد و همه دیگران. بایدمان نوشت از مردی که به دریا اندر بود و دامن تر نکرد.

آخر بار از سفری ناخواسته باز آمده بودم، قصد رفتن به مشهد داشتم که دانستم برای معالجه تهران هستند و در خانه حاج آقارضا فرزانه فر، آن جا تا درگشودم و رفتم دستش ببوسم، دعائی در گوشم خواند و هیچ نگفت. نگاهی که در آن هزار نکته خواندم. عارف مرد محبتش نیاز به کلام نداشت. خراسانیان مردان بزرگ به ایران و ادب و فرهنگش بخشیده اند، آقا سید جلال آشتیانی را به اعتبار آن که نزدیک به همه عمر را در خراسان زیست از آن جمله می دانیم. عمرشان دراز باد استادان محمدرضا حکیمی و شفیعی کدکنی.
روزگاری عماد خراسان در سوک ملک الشعرای بهار فخر خراسان سروده بود:
نبخشیده گیتی به کس زینهاری
نه بر شوربختی، نه بر شهریاری
نه آنقدر دور بهاران بپاید
که گوید هزاری غمی از هزاری
ولی من زاهل جهان در شگفتم
که کم دیده ام دیده ی اعتباری
تو تا زنده ای کس نداند کجائی
چه ای، چون کنی، چیستی، در چه کاری
پس از روزگاری که جان سوخت پنهان
چو شمعی فروزنده در شام تاری
کنون بین که بر عرش بردند او را
شگفتا چه مخلوق بی بند و باری

از: مسعود بهنود

نیز:
مهرداد فرهمند، درگذشت سید جلال آشتیانی، بی بی سی

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن