ببینید تاجیکها در وسط مشکلی قرار گرفتند که نه توانستند یک شاعر بزرگ روس شوند نه توانستند یک شاعر بزرگ فارسزبان البته همین که با این فضا آشنا شدند خیلی خوب است. اکثر شاعران بزرگ تاجیکستان مثل نظام قاسم یا رحمت نذری ترجمه آثار شاعران روس را دارند. بعضیهایشان هم حتی به زبان روسی شعر میگویند. بهعنوان مثال سیاووش محمدعلی جنیدی یکی از شاعران جوان و خیلی خوب تاجیکستان است. او به زبان روسی شعر میگوید. یا خانم نساء خجندی به زبان روسی شعر میگوید. ولی این شعرها همان اندازه در ادبیات روسیه درجه ۲ است که در ادبیات ما شعرهای فارسی اینها. من فکر میکنم این برداشتن چند هندوانه با یک دست است. وقتی میخواهند از قافیه استفاده کنند یکدفعه میبینیم حافظ را با ناچیز قافیه میکنند چون حافیظ میگویند.
یا حیات را با صراط قافیه میکنند. یا حتی بهترین شاعرانشان صباح را که صبح است با تباه قافیه کردهاند که اینها همه جزو اشکالات بزرگ قافیه است و کاریاش هم نمیشود کرد. شاعرانی که الآن غلطهایشان را بتوانند کم کنند تعدادشان خیلی کم است. خیلی کم داریم کسانی که بتوانند فارسی را درست بهکار ببرند.
بیشتر در وزن و قافیه این مشکل را دارند، چرا؟ چون به خط فارسی ننوشتند و الآن خط فارسی را میگویند خط نیاکان و خط عربی. میگویند این اصلاً خط فارسی نیست، عربی است و شما از عربها گرفتهاید. حتی ما را متهم میکنند که اصطلاحات عربی را در فارسی زیاد به کار میبریم. خوبست که آنها اصطلاحات خوب ما را استفاده کنند یا ما گاهی وقتها بیاییم از اصطلاحات بسیار خوبی که آنها دارند استفاده کنیم. بهعنوان مثال آنها به ماهی قزلآلا میگویند گل ماهی یا به آفتابگردان میگویند ورتاج که خیلی اصطلاحات قشنگی است. یا بسیاری از اصطلاحات و معادلهای دیگر.
به نظر من اگر فرهنگستان در واژهگزینی تلاش کند که این دو کشور بههم نزدیک شوند. مردم این دو کشور با دیدن سریالهای هم و شنیدن حرف هم بیشتر بههم نزدیک شوند بهتر میتوانند حرف هم را بفهمند و تعامل دقیقاً در همینجا است که صورت میگیرد.
اگر ما بتوانیم فضای مدارس و دانشگاهها را با خط فارسی آشنا کنیم فکر میکنم کار بسیار مهمی صورت دادهایم.
از: گفتگوی مجله سوره با علیرضا قزوه در باره تجربه او از تاجیکستان. من همه جا با حرفهای قزوه موافق نیستم بخصوص وقتی پای لهجه در میان است اما وقتی بحث خط در کار است تاجیکستان شاهد زنده ای است بر اینکه چگونه تغییر خط نسل ها را از پیشینه فرهنگی جدا می کند و هم در مورد تاجیکان از سرمایه بزرگی مثل بازار کتاب فارسی ایران امروز. تکیه او بر آشنا ساختن هر چه بیشتر تاجیکان با خط فارسی بسیار مسئولانه است. قزوه یکی از با فهم ترین ایرانیان در شناخت تاجیکستان است. این نوشته موسوی گرمارودی رایزن فرهنگی ایران در دوشنبه را هم ببینید: شعر صد سال اخیر تاجیکان که در مجله شعر از همین مجموعه انتشارات سوره منتشر شده است. گرچه عنوانش کمی مرا اذیت می کند. فکر نمی کنم یک مقاله کوتاه بتواند مدعی بررسی شناخت صد سال ادبیات یا هر چیز دیگری باشد مگر شاید از زاویه ای معین.