تجسّد کلمه


و کلمه، جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی. و جلال او را دیدیم؛ جلالی شایسته پسرِ یگانه پدر. (انجیل یوحنّا؛ باب اوّل؛ آیه چهاردهم)

ارمنی‌ها معتقدند که در چنین شبی (پنجم ژانویه) عیسای مسیح بدنیا آمده. در واقع بجای کریسمس، امشب را – که اگر اشتباه نکنم، «جوور نِک» میخوانند – با خانواده‌هاشان جشن میگیرند و شام میخورند.
خواستم تبریک بگویم به دوستان ارمنی‌ام و امیدوارم سال نویشان – که چند روزیست آغاز شده – برایشان پر از خوبی و خوشی و سلامتی باشد… بگذریم، قرار بود امسال هدیه سال نوی‌ام را از پایینِ درخت بردارم؛ ولی، چون گمان کردم امتحانهایم مانع دید و بازدید مفصّل میشوند، دیروز هدیه‌ام را – نه البتّه به زور! – گرفتم.

پ.ن.۱. جالب اینجاست که شهرداری منطقه شش، روز بیست و پنج دسامبر جلوی سفارت ارمنستان، پارچه نصب کرده بود و میلاد حضرت عیسا را تبریک گفته بود!

پ.ن.۲. از بین چهار انجیل، داستان تولّد حضرت عیسای انجیل یوحنّا را بیش از بقیّه دوست دارم. (مثل بسیاری بخشهای دیگر این انجیل در مقایسه با سه انجیل دیگر) داستان ظهور عیسا در انجیل مرقس بنظرم از همه بی‌مزّه‌تر درآمده…

پ.ن.۳. خواندن کتاب مقدّس به مثابه متن، برایم جالب و جذّاب است. این بحثی بود که از سوی یکی از شنوندگان، در جلسه دریدا هم پیش آمد و ذکر خیری شد از نوتروپ فرای و کتاب مشهورش رمز کل. نگاه متنی به کتاب مقدّس، در مورد مسیحیان بسیار قدیمی‌ست. امّا، «قرآن به مثابه متن» هم قرائت کارایی بدست میدهد که باید آغازگرش را نصر حامد ابوزیدِ مصری – که اینک بخاطر فرار از حکم ارتداد مفتیان الازهر، در لیدن هلند تدریس میکند – دانست. کتاب مشهورش – که خوشبختانه به فارسی برگردانده شده – «معنای متن» نام دارد. ضمن اینکه ابوزید، در مقاله «متن بودن قرآن» هم، خیلی خوب تاریخچه موضوع – و از همه بهتر نگاه معتزله – را نشان میدهد و بحث میکند چرا قرآن، متن است.

برگرفته از: راز

مطالب دیگر

استاد فلک دولتمند خال

به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و

افسانه هر ملیت یک دولت

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن