ستاری فر و برنامه ای برای حرکت به سوی جهان
به نظر من، (انتشار این کتاب را) باید مهمترین اتفاق در جریان اصلاحات دانست. برنامه رئیسجمهور آینده، اگر از اصلاحطلبان باشد، مشخص است. آنها باید ایران را به جایگاهی شایسته در جهان بازگردانند. صد البته در بعضی جهات نگذارند جایگاه قبلی از دست برود، اما در بعضی جهات هم از تعارف تنشزدایی و روابط با کشورهای دوست و برادر چند قدم جدی جلوتر بردارند و بپذیرند و در ذهنهای عتیقهپرست مقامات فسیلشده جمهوری اسلامی فرو کنند که توهمات کهنه را باید کنار گذاشت و ما جزئی از جامعه جهانی هستیم.
مسلما برای کسانی که معتقدند ما برای خروج از بنبست کنونی و حرکت به سمت بهبود احتمالی اوضاع چارهای جز تحقق اصلاحات بنیادین در «نظام رفتاری»، «نظام گفتاری» و «نظام ساختاری» کشور -به ترتیب امکان گفتم- نداریم، انتخابات آینده مهم است. معمولا در جمهوری اسلامی، انتخابات یکی از مهمترین کانالهای «تغییر رفتار سیستم» بوده است؛ همانطور که «تحول در نظام گفتاری» نیز به تدریج از جامعه به حاکمیت سرایت میکرده و میکند، اما در نقاط عطفی مثل دوم خرداد به رسمیت شناخته شده و تثبیت میشود.
این وسط یک سؤال مهم پیش میآید که کدام چشمانداز میخواهد برای جامعه مطرح شود، احیانا رأی بیاورد و به کار گرفته شود؟ به اعتقاد من تنها چیزی که در حال حاضر هم به جامعه جوان امید میدهد و هم از لحاظ مفهومی اینقدر قوی هست که سیستم نتواند در مقابل آن مقاومت کند و هم چیزی نباشد که خود اصلاحطلبان بعد از مطرح کردنش نتوانند از پافشاری بر آن و عملی کردنش در بروند، همین است:
همه داریم جهانی میشویم، چه باید بکنیم که در گردباد جهانی شدن از دست نرویم؟ ایران باید جایگاه شایسته خود را در جهان به دست بیاورد. پس باید قوی شود، هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ فرهنگی و هم مهمتری از همه به لحاظ شهروندان قوی و آگاه به حقوق خود (یا همان به اصطلاح «نیروی انسانی»). این جایگاه، نه رهبری مسلمین جهان است و نه یک ائتلاف استراتژیک در مقابل آمریکا یا اسرائیل یا هر کس دیگر. پس ما ناگزیریم هم در روابط سیاسی و هم اقتصادی مرزها و مرزبندیهای جدیدی تعریف کنیم. باز باید قوی شویم، تا در این پروسه بازتعریف له نشویم و با باز شدن مرزها اقتصادمان و با باز شدن روابط نظام سیاسیمان ضربه نخورد.
پس هم باید دموکراسی اقتصادی حاکم شود و بساط قاچاق و رانت و بیعدالتیهای اینچنینی برچیده شود، و هم دموکراسی سیاسی پذیرفته شود و بساط نهادهای فراقانونی و مانع آزادیها برچیده شود. به علاوه، باید هم میراث فرهنگی و فرهنگ بومی را به نحوی تقویت کنیم که در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد، و هم تکثر فرهنگی و رفتاری و خصوصا سبک زیست متفاوت را برای افراد به رسمیت بشناسیم. دیگر وارد جهان ارتباطات بیمرز شدهایم و باید بیشتر هم بشویم و سهم هرکس در این جهان به اندازه واقعیتی است که هست و بلکه به اندازه آن چیزی است که از خود در این جهان نشان میدهد. باید در جهان به طور جدی حضور یافت و با آن پیوند خورد. یعنی باید اینقدر قوی بشویم که ایران اگر جهانی شد، چیزی از ایران از دست نرود. یعنی فرد شهروند ایرانی از دیگر شهروندان جهان چیزی کم ناشته باشد. خلاصه این فضاها، با همه ملزومات آن؛ که غالبا به معنای یک خیز بزرگ از وضع موجود هستند.
* نگاه الپر به انتشار کتاب مستندات برنامه چهارم توسعه از سازمان برنامه ریزی که مدیریت آن حالیا با ستاری فر است؛ نیز: معرفی کتاب در بی بی سی
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و