نقدی بر فیلم ون گوک: تسلیم می خواهد یک نگاه گرافیکی به خشونتی باشد که در جهان اسلام در حق زنان اعمال می شود. اما این فیلم کوتاه بیشتر از آنکه متکی به جنبه های تصویری (ویژوال) و دیداری باشد، یک فیلم خطابه ای معمولی است که از کلیشه های آشنا و مرسوم این گونه فیلم ها استفاده می کند.
فیلم با بهره گیری از کلیشه های فرمی (تکنیک های نخ نما شده ویدئو کلیپی) و روایی (تکنیک فلاش بک) می خواهد واکنش دلخواه سازندگان را در بیننده ایجاد کرده و با پوشاندن ضعف های استدلالی فیلم، بیننده های احساساتی را به پذیرش نظرگاه فیلم متقاعد کند. این شیوه می تواند باعث برانگیختن حس کنجکاوی یا اشتیاق و یا تعلیق در بیننده شود.
تمایل به اسلام ستیزی
فیلم علیرغم اینکه علیه یک ایدئولوژی به زعم سازندگان آن “زن ستیز” ساخته شده است، اما در عین حال دارای یک تمایل ایدئولوژیک آشکار است: اسلام ستیزی.
ابتدا به نظر می رسد که فیلم دارد روایتهای متعددی از زن های گوناگونی را که به شکل های مختلف و در موقعیت های متفاوت مورد آزار و سوء استفاده جنسی مردان مسلمان قرار گرفته اند، از زبان زنی که با ظاهری غیر معمول (چادر نازک بدن نما که بدن برهنه زن را نشان می دهد و قرار است تمثیلی باشد از جسم زنانه که تحت سرکوب حجاب قراردارد) به نماز ایستاده و باخدا حرف می زند، بیان می کند.
اما در واقع فیلمساز دارد قضیه ای را می پروراند که متکی بر اجزایی است که به صورت یک کلیت یکپارچه عمل می کند و درجهت القاء فکر سازندگان آن پیش می رود.
اسلام به سبک هزار و یکشب
لحن اغواگرانه و شهوانی زن که در تعارض با آئین مذهبی ای که دارد اجرا می کند قرار دارد، چهار قصه از دوران گذشته را روایت می کند که بیش از آنکه بیانگر وضعیت زنان ستمدیده و مظلوم مسلمان باشد، روایت های شهوانی و اروتیکی اند که به سبک هزار و یکشب و یا دکامرون (بوکاچو) و یا سالو (پازولینی – مارکی دوساد) بیان می شود.
نقل از: “نگاهی به فیلم تسلیم ساخته تئو ون گوک”، نوشته پرویز جاهد، بی بی سی
استاد فلک دولتمند خال
به لایق شیرعلی خیلی علاقه داشت. در شعر مولوی غرق بود. به نازکی های زندگی مردم خود سخت آگاه بود. گرفتارش بود. میان جنگ و